۹ پاسخ

مغزمون سوت کشیده
نیازبه استراحت پیشکش😅

همه مثل همیم نگران نباش
از بس همه بهمون حس بد بودن میدن
ولی برای خواب من اوایل ملاتونین دادم دخترم

خوب تو خودت بزن به خواب اونم می‌خوابه. من خودم الکی میزنم به خواب قشنگ میخوابه

چند وقتشه سعی کن شبا ده یازده بخابه ک صب بیشتر بخابه خودتم بیشتر بخابی من اینکارو میکنم شبا یکم دیر میخابه صب زود پا نمیشه یا صب زود بیدارش کن که ظهر بخابه

دختر من اصلا عصر نمیخابه شبم 3 صبح چ توقعی داره خواهر

چقد این قصه اشناس برام
حتی شبا هم خواب راحت ندارم

حالا دختر من علاوه بر این جدیدا حتی نصف شب یهو بیدار میشه میگه من میترسم اونا چین اون چیه میترسم میارسم گریه جیغ لامپو میگه روشن کن بازی کنیم روانیم کرده نمیخوابه مثه آدم

از پوشک گرفتیش؟؟
حرف میزنه؟؟

عزیزم اه ظهرا عادت به خوابیدن داشته باشه هر روز میخوابه شده نیم ساعت
من دخترم هر ساعتی از روز صبا بیدارشه ظهرو باید یه چرت بزنه میزارمش روپام میخوابه

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید
مامان آلبالو مامان آلبالو ۲ سالگی
سلام ماماناي عزيز
من يه مشورت ميخواستم ازتون نميدونم شايدم دردو دله
من دخترم ١٤ ساعت بيداره تو اين ١٤ ساعت انتظار داره من نه غذا بخورم نه كاراي خونه بكنم نه دستشويي برم نه با كسي حرف بزنم نه بشينم دو كلام با شوهرم حرف بزنم فقط چپيديم تو اتاق بازي ميكنيم اونم چه بازي همش جيغ همش داد سر هر چيزي قشقرق
همه جا چسب اينكه ميگم چسب بدون اغراقه واقعا چسبه حتي ثانيه اي ازم جدا نميشه بيرون ميبرمش كه دور بزنه موقع لباس پوشيدن فرياد و جيغ همش داد همش اين دهنش به بهونه هاي الكي لجبازي و گريه
ما خيلي مدارا ميكنيم باهاش خيلي زياد ولي من ديگه بريدم ١٤ ساعت نان استاپ در خدمتشم اصلا حتي نميتونم بشينم با شوهرم حرفي بزنم واسه همين اخر شب ميشه مثل روانيام كسي نميتونه نزديكم بشه.
از طرفي هم تو اين شهر هيچ كسو نداريم بزارمش پيشش
كلاس ورزشي ميبرمش ولي من بايد باشم وگرنه نميمونه…
اينم بگم وقتي با يكي غير از منه مثلا عمه هاش يا مامانبزرگش ميان بهترين دختر روي كره ي زمينه اصلا اروم سمت منم نمياد بسيار دختر اجتماعي و شيرين
ولي انگاري كن خار دارم انگاري با من لجه
نميدونم من خيلي باهاش راه ميام بهش احترام ميزارم
نظرتون دليل اين رفتاراش با من چيه؟من ميشم راهكاري داريد راهنماييم كنيد