۱۰ پاسخ

عزیزم ان شالله خدا مشکلت حل کنه دلت اروم بگیره .عزیزم نگران نباش چون بچه غیر تو بازم محل امن برای خودش شناسایی کرده .چون مامانت عین خودت باهاش برخورد میکنه پسر منم پیش باباش شاید بهونه بگیره اما بغل عمه ش باشه بغل منم نمیخواد

چون مامان بزرگا خیلی رو میدن و جدیدن عزیزم
منم وقتی مشغول پزشک قانونی و دادگاه بو م دخترم صبح تاظهر پیش مامانم بود اصلا سراغمو نمیگرفت

خداروشکر کن
دخترمنم پیش مامانم اصلا منو یادش نیست اما پیش هیچکس دیگه نمیمونه جز‌مامانم حتی شوهرم

کارخدابوده بهانه اتو نگیره تونکرانش نشی

بازم کار خدا بوده وگرنه این چند روز دخترت میدونی چقدر اذیت میشد!
من ی روز دخترم خواب بود رفتم باشگاه بیدار ک شد دید من نیستم شوهرم لباس پوشوند اومدن دنبالم.انقدر استرس گرفته بود ک از همون شب دخترم تیک عصبی گرفت منم دیگه باشگاه نرفتم! از ترسش دیگه ی لحظه ولم نمیکنه حتی میرم دستشویی میاد پشت در میشینه

عزیزم ازین موضوع ناراحت نباش
همینکه گریه نمیکنه بیقراری نمیکنه خوشحال باش
سختترین کار اما چه میشه کرد

برو سرکار عزیزم

پیش کی میمونه؟

مطمئنی مامانت راست میگه
مثلا من موقعی که میذارم پسرمو میرم جایی مامانم برای اینکه من ناراحت نشم میگه اصلا بهونه نمیگیره برو خیالت راحت ولی خودم میدونم پسرم گریه میکنه

ریحانه جون بابت اون موضوع که قبلا گفته بودی نبودی؟حل شد؟

سوال های مرتبط

مامان تیام🪽🌈🧿 مامان تیام🪽🌈🧿 ۲ سالگی
#درد ودل💔😓
میگم بچ های شماهم اینجورین کله شقن من ب تیام هرچی میگم مثلا بگو فلان چیز ی کلمه رو میگم اصلا همکاری نمیکنه خیلی اذیت میکنه خیلی بهونه گیره همش دوس داره منو اذیت کنه مثلا در حال انجام کارای خونه اصلا کاری باهام نداره چون میدونه دارم حمالی میکنم ولی فقط کافیه بشینم ی گوشی بگیرم دستم انقد بهونه میگیره ک فقط میگ ی چیز بده فقط می‌خواد منو بلند کنه خودشم نمی‌دونه چی می‌خواد هرچی میدم میگ ن فقط قصد بلند کردن منو داره دیگ ناشکری نشه خداروشکر تنش سالمه راه میره میدوعه ولی واقعا در طول روز خسته میشم هیچکسب‌رو ندارم نگه داره ینی دارم تیام چون خیلی لج میکنه سرشو میکوبونه هیچکی قبولش نمیکنه حتی مامانم قشنگ با زبون کف تیام اذیت میکنه زیاد نیا اینجا در صورتی ک بچ ابجیمم اذیت داشت ولی ب اون جرات نداشت بگ خلاصه اینو میخوام بگم تیام اصلا تو یادگیری همکاری نمیکنه باهام مثلا هرچی میگم چهارزانو بشین گریه میکنه پاهاشو باز میکنه ب شدتتتتت بدتر از باباش لجبازه منم بی حوصلگیم برمیگرده ب این ک اصلا اصلا از شوهرم زبون و روی خوش نمیبینم ک‌بخوام ب بچم منتقل کنم ینی وقت بذارم براش چیکارکنم وقتی رفتارای بد از شوهرم میبینم بی محلی میبینم تمام انرژیم میره ب نظرتون چیکار کنم تیام یکم تو‌کاراش پیشرفت کنه آخ خودش اصلا بچ ای نیس ک همکاری کنه میگم تیام بگو مثلا مامان میگ نننننن ولی روزهای دیگ یا ی چیز بخواد قشنگ مامان صدا میکنه ۳۰تا کلمه میگ ولی دوکامه ای نمیتونه بگ