۶ پاسخ

من خونه تکونیمو شروع کردم
وسایلامم بزرگارو خریدم خورده ریزا مونده اوناام فعلا خونه مامانمه تا خونمو جمع کنم اخرای هفت ماهگی میارم

وای یاد خودم افتادم اصلا استرس نداشته باش من وسایل نی نی خونه مامانم بود خونم دیگ ترکیده بود از باطن خراببب بعد مثلا میگفتم دیگ از ی ماه ب زایمانم ایشالله خونه تکونی شروع میکنم وسایلشم میارم خونم خلاصه ک سی پنج هفته دیدم ای وای انقباضا دارع بیشتر میشه رفتم بیمارستان خونم ظاهر و باطن افتضاح بود همه وسایلا خونه مامانم خدا ابجیمو حفظ کنه برام همرو برام روبراه کرد همون ظاهرشو تمیز کرد ک روز بعدش اومدم فک کن از اتاق عمل اومدم بیرون زنگ زدم آبجی جم کردی تموم شد اینجوری و اونجوری خلاصه مهم سالم بودن نی نی یه

من که انقدر حرص خوردم سر اینجور مسائل شوهرم میگه هیچی مهم تر از سلامت خودتون دوتا نیس ولش کن
الانم دارم خونه تکونی میکنم روزی چن تا کابینت و تمیز میکنم
چاره ای نیس باید کم کم انجام بدیم

به من هی گفتن زود نرو خرید سیسمونی زود نرو الان که رسیدم به این هفته دو قدم راه میرم کمرم میخواد از وسط نصف بشه زودتر همرو انجام بده تا هفتت بالا نرفته

عجله نکن گلم، استرس هم نداشته باش همه چی به موقع اتفاق میفته و اینکه با برنامه ریزی کاراتو بکن، من که هنوز هیچ کاری نکردم

خریداتو زودتر انجام بده ک نرسه ب وقتی ک سختت بشه

سوال های مرتبط

مامان دخترم و تودلیم مامان دخترم و تودلیم هفته بیست‌وپنجم بارداری
مامان معجزه امام رضا مامان معجزه امام رضا هفته بیست‌وسوم بارداری