۲ پاسخ

بستگی داره کمکی داشته باشی اذیت نکنه بهونه نگیره خوش میگذره
منم سفر رفتم تو راه براش پسته، لواشک و بوشار خریده بودم زیاد تا جایی که میخاستیم توقف کنیم برای ناهار بهش میدم میخورد
دیگه ناهار و شام معمولا غذای خودمون بود
ولی گاهی حس میکردم گرسنه میشه سریع از فست فودی یکم سیب زمینی سرخ کرده میخریدم هرچنذ خوب نیست ولی چاره ای نبود دخترم دوست داشت سیر میشد

نه هر طوری به قضیه نگاه کنی همونطوری میشه ریلکس باشه و به سفرت برو

سوال های مرتبط

مامان پسرکم مامان پسرکم ۱ سالگی
چقد بعضی روزا ادم دلش میگیره تا حدی ک فقط دلش مرگ میخاد من جز اینجا هیچ مکان و هیچکسی رو ندارم باهاش یک دقیقه درددل کنم هروقتی میام اینجا شماها دلداریم میدین دیشب این کلیپو دیدم کلی دلم گرف حرف دلمو زد بدجور چندماهه تصمیم گرفتم خودمو بزنم ب اون راه با سیلی صورتمو سرخ نگه دارم فقط بخاطر پسرم ولی گاهی بدجور کم میارم با ی مرد دهن بینو خودشیفتهو شکاکو مغرور ی دقیقه هم سخته چ برسه ی عمر مادرا خودتون میدونین بچه ای ک بدغذا باشه چقد ی مادر روانش بهم میریزه اما بچه من اگ از راهش وارد شم میتونم کاری کنم بهش غذا بدم از اول بدغذا بود ۴ماه وزن نمیگرف یک ماهه تمام تمام وقتمو گذاشتم رو غذا خوردنش خداروشکر وزن گرف دیشب رفته بودیم پارک من هرجا برم واسه پسرم خوراکی میبرم دیشب شام رفتیم بیرون نتونستم بهش شام بدم یجا بند نمیشد گفتم عیب نداره عوض موز اوردم با شیر پاستوریزه رفتیم پارک پسرم مشغول تاب و سرسره شد منو شروع کردم ب غذا دادنش با بازی خیلی خوب غذا میخوره یدفعه شوهرم موز از دستم گرف پرت کرد تو سطل اشغال هرچی از دهنش دراومد بهم گف ک چرا با بازی ب بچه غذا میدی کاری کردی تو سفره نمیشینه بچه های مردم قشنگ غذا میخورن خلاصه کلی حرف بارم کرد من کاری کردم بچم تو یکماه کلی وزن بکیره اگ بهش غذا ندم ریز میمونه جثش کوچیک میشه از صبح تاالان شاید ی قاشق فقط برنج و با ی لیوان شیر بهش دادم حوصله هیچیو دیگه ندارم دوماه نرفتم ارایشکاه ی هفتس بهش میگم نمیزاره برم از بس شکاکه دیگه نمیکشم