۱۴ پاسخ

ببین تو این سن تمام بچه ها اینجورن پناه ک‌الان بشدت بد غذاس و‌هیچی نمیخوره ۵ماهگی ب بعد فقط چشش ب سفره و غذاهای مابود خوراکیامون دلش میخاست حالا تو غذای مخصوص خودش و ی جند روز شروع کن تست بگیر ازش از میوه و سبزیجات مجاز بعد عذا بده

مثلا خورشت مرغ دارین
سیب زمینی داخل خورشته له کن بهش بده

من میخوام از هفته بعد شروع کنم تو که ۵ تموم کرده دیگه از سیب و موز ‌کدوحلوایی . کلا سبزیجات اینا شروع کن بعد فرنی و سوپ و الی ماشاا

پسر من تو ۵ ماهگی عاشق غذا بود الان بدغذاترین عالمه عزیزم به روش blw بهش غذا بده تا خوش غذایی براش بمونه

دخترم چهارماه و نیم داشت دکتر گفت غذا بده رفلاکس داشت

مثل اینکه بد توضیح دادم منظورم فرنی و اینجور چیزا بود ک از الان بدمش یا چن روز دیگه بدم

غذا بش نده پوره سیب یا موز اینا رو بش بده دستتو بشور بزن تو غذا نوک قاشق بش بده بعدم غذا سفره رو ک نمیشه یهو شروع کنی

من نیان و بخاطر رفلاکسش از اخرای چهارماهگی شروع کردم به گفته دکترش البته. حسین و هم چهارشنبه بردم گفت میتونی از شنبه شروع کنی دیگه همه چی خریدم ک شروع کنم براش

عزیزم فرنی درست کن وقتی غذا می‌خورید بهش بدید عذای خودتونو ندید مشکل معده میگیره

بده گناه داره .قدیم از چهارماهگی هم میدادن

من خودم از ۴ ماهگی شروع کردم ۶ ماهگی غذای سفره میخورد

منم ۵ ماهگی شروع کردم خداروشکر دخترم خوش خوراک بود

غذا که نه ولی میوه بده .موز .یا هندونه

یه چند روزم صبر کن عجله نکن

سوال های مرتبط

مامان دلوین و تو دلی مامان دلوین و تو دلی ۲ سالگی
خدا منو بکشه بچمو دعوا کردم 😔😔😔دارم میمیرم از عذاب وجدان
دیشب حالش خوب نبود گربه میکرد ک میخابم حالا گرسنه هم بود .. سر سفره شده سفره انداختم غذا آوردم با اینک خیلی گشنش بود گفت بریم بخابیم با کلی گریه گفتم مامان غذا بخور بعد بریم گفت نه میخابم ....
گف رو تاب میخابم
بردمش رو تاب بهش غذا دادم بعد کلی سرحال شد خبری از گریه نبود کلی انرژی داشت و حسابی بازی کرد اصلا از این رو ب اون رو شد ن خوابش میومد ن خیچی فقط گشنش بود ...
حالا امروز صبونه سه چهارتا لقمه خورد میدونستم واس ناهار حسابی گشنش میشع مثل همیشه ناهارشو قشنگ میخوره ...
منم سفره انداختم گفتم مامان غذا امادس اولش خوشحال شد اومد فقط یه لقمه خورد و گریه کرد بریم بخابیم ینی گریه هااااااا خودشو میمالید ب زمین تا من میگفتم الان وقت غذا خوردنه گربه هاش بیشتر میشد ... منم گفتم الان اگ ب گریه هاش بخا بدم همش میخاد غذا نخورده گریه کنه ک خوابم میاد و از سفره بلند شه بره ... چند بار گفتم مامان الان وقت غذا خوردنه غذا میخوریم بعد میخابیم هی میخاس کار دیشبشو تکرار کنه و براش بشه یه عادت ... منم کنترلمو از دست دادم وقتی گریه میکرد دعواش کردم 😔 گفتم بشین سرجات غذا میخوریم بعد هر جا دوس داری میری 😔😭 بد دعواش کردم اصلا دست خودم نبود
اونم داشت میون گریه هاش میگف غذا میخورم 😭😔 الان دارم تعریف میکنم اشکام میاد
الان ک اومدیم تو اتاق بخابه باهاش حرف زدم گفتم ببخشید دعوات کردم بوسش کردم و علت دعوامو بهش گفتم اونم یه لبخند شیرین زد و چشاشو بست قلبم داره تیکه تیکه میشه 😔😔 از وقتی باردار شدم خیلی حوصلم کم شده سریع کنترلمو از دست میدم 😔