۲ پاسخ

سلام عزیزم من پسرمو یک ماه بردم مهد. سه جلسه ی اول عالی بود. با وجود وابستگی شدید به من خیلی راحت جدا شد و موند توی مهد. یه روز گفتم خب دیگه وابستگیش برطرف شده گذاشتمش پیش مادرشوهرم رفتم بیرون. خواب بود رفتم. البته قبلش بهش گفته بودم میخوام برم بیرون. ولی خب خواب بود خداحافظی نکردم باهاش. وقتی برگشتم گفتن خییییلی گریه کرده. بعد از اون مهد هم دیگه تنهایی نرفت. من شاغل نیستم باهاش میرفتم مینشستم. یک ماه بردم دیگه خسته شدم خیلی بهم میچسبید هزینه اش هم زیاد بود دیگه ولش کردم گفتم حالا زوده بزرگتر شد میبرم دوباره. حالا دوباره چند روزه خودش میگه بریم مهد. شاید ببرمش ولی نه هرروز.
اونجا یه دختره بود وابستگیش خیلی شدیدتر از رادین بود. ولی بزرگتر بود 4 سالش بود. مامانش با بچه ی کوچیک میرفت اونجا می‌نشست سه ساعت تا وقتی تموم شه برن خونه. خیلی خسته شده بود. میگفت دیگه نمیخوام بیارمش ولی خداااا رو شکر کم کم اضطراب جداییش برطرف شد خیلی براش خوشحال شدم. حالا شما شاغلی نمیتونی باهاش بری مهد. ولی اگه مادربزرگ یا خاله یا کسی هست باهاش بره بمونه کم کم عادت کنه خوبه.

عزیز احتمال زیاد تو مهد اذیت کردن حالا یا مربی یا بچه ها باید یا مهد عوض کنی یا یا زبون یپرس توضیح بده مثلا هرکس اذیتت کنه من دعواش میکنم از این حرفا یزن تا اروم یشه

سوال های مرتبط