۴ پاسخ

بهتره عزیزم اینجوری
یکی نگران بچشم همیشه میره پیش مادرشوهرش یکی هم مثل شما دوست داری بره
میدونم سخته اذیتی دست تنها ولی خودتم باهاشون برو

بهتر،اصلا نذار بدون خودت جایی برن

خییییییلی خوبه ک
حالا من میخوام یادش بدم ک فقط با من باشه ولی تا مادرشوهر اینا میان دیگه انگار منو یادش میره حتی میکم بیا بغلمم نمیاد دیگه میخوان برن هم ی داستان داریم

سلام خدمت بانوان گرامی برنامه گهواره یه بنده خدا هست خیلی فقیرن ۷ تا بچه دا ره شوهرش معتاد هست کاری نداره خرجشونو با یارانه هست الان برای دخترش خواستگار امده میخواد عقدش کنه خیلی دستش تنگه ازمن کمک خواست منم گفتم اینجا مترح کنم شاید کسی در حد توان کمکش کرد ثواب داره تنها به فکر امروز نباشید

سوال های مرتبط

مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن