۲ پاسخ

وای خداااا عربزم من ۲۰ ماهگی تقریبا از شیر گرفتم ولی خودم گریه میکردم بچم صبوره از خدا خواستم ک کمکش کنه بچم وابسته ب سینه بود عجیبببب اما واقعا شوکه کننده بود برام ی شب اونم شب دوم خیلی گریه کرد اما خوب پیش رفت اونم نمی‌گفت جی جی میگف بغل.و اینکه وقتی از شیر میگیرین خیلی آب بدین مخصوصا بچه هایی مث بچه من هر لحظه سینه دهنشونه. ولی راحت بازم ردش کردیم .اما نگین از بحث پوشکککک واقعاااا ۱۰۰ برابر سخت تره تا شیر

ومنی که پسرم شیر خودمو میخوره ومیخوام هفته آینده ازشیر بگیرمش حتی فکرش منو ب گریه میندازه همین الان با سینه ام داره می‌خوابه دلم داره می ترکه نمی‌دونم چجوری باید بگیرمش

سوال های مرتبط

مامان 🧚‍♀️دیارا🧚‍♀️ مامان 🧚‍♀️دیارا🧚‍♀️ ۲ سالگی
بیاید از تجربم بگم از امروز که استارت قطع شیر رو زدم....
امروز به شوهرم گفتم تلخک بگیره و همزمان یهو به دهنم رسید رژرو امتحان کنم🫠رژقرمز جیغ🫠
زدم و ساعت ۱۱دخترم بیدار شد و سرگرم کردم و ...تا۱۲ونیم که طبق معمول رو مبل نشیتم که با دوق دوید سمتم که جی جی بخوره. گفتم آی اوف شده و کشیدم بالا 😔😔😔
وای مامانا چقد دردناک بود😭😭😭😭
تا دید چنان بغض کرد که واقعا قلبم درد گرفت منم بغض کردم و جفتمون مثل ابر بهار گریه کردیم 🥹🥹🥹🥹
بغلش کردم راش بردم بعد گفتم کرم بیاریم بزنیم خوب بشه ...یکم زد خودش لباسو کشید پایین و گفت نه نه ...دیگه بچم اسم جی جی نیاورد 😔😔
ولی بیتابی کرد و دلش بغل میخواست ...
تا یک ساعت پیش رفتم شستم و گفتم بابا بیا کرم بزن خوب بشه ....
گفتم دیارا جی جی خوب شد تا دید چنان جیغی زد و ذوقی که خدایااااا نمیدونید چی حالی شدم ..... با ذوق خورد و خوابید ...
چند روزه شیرو کم کرده بودم شبا هم چند قورت میخورد میگفتم بسه و ماساژش میدادم بخوابه ...
امروز اصلا شیر ندادم تا شب ...چند شبم همینطور کم شیر میدم و کلا تمام....

ولی مامانا فکر کنم یکی از سخت ترین و حساس ترین دوران قطع شیر باشه خیلی باید قوی باشیم ....
❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹
مامان مهراد مامان مهراد ۲ سالگی
سلام مامان جونیا خوبین گل هاتون خوبن؟
میخواستم از تجربه از شیر گرفتن مهراد براتون بگم اصلا فک نمی‌کردم انقد آسون و راحت باشه، با مشورت دکترش شیر تدریجی قطع کردم چون به شدت وابسته بود اینطوری که چند روز اول ساعت ۱۰ تا ۱۲ ظهر به هیچ وجه بهش شیر ندادم بعدش کردم ۱۰ تا ۱۲ و ۴ تا ۶ تا چند روز تا میومد سرگرمش میکردم به شدت شیر شب وابسته بود گذاشتم بخوره اصلا سختگیری نکردم بعد چند وقت دیدم واسه شیر شب بیدار نمیشه تا دمه صبح ولی از صبح تا بیدار شدنش خیلی می‌گفت بده، بعد دیدم الان بهترین فرصت که شب بیدار نمیشه روز هم به تدریج کم شده از داروخانه تلخک گرفتم یه بار زدم تا اومد بخوره دید اون مزه رو دیگه نمیده رفت دوباره یه ساعت بعد دید ای بابا اون ممه رو لولو برده همین و تمام فقط روز بعدش صبح طبق عادت بیدار شد براش یه شعر خوندم خوابید هیچی هم بهش ندادم که خواب از سرش بپره، یه مامانی چند وقت پیش بهم گفت صبر کن اصرار به گرفتن نکن به وقتش میفهمی خودش دیگه میل نداره و همین شد به زور ازش نگرفتم. امیدوارم همه مامانایی که تو این مرحله هستن به راحتی و آرامش بگذرونن
ترک شیر مادر 25 ماه و ۲ روز