۶ پاسخ

بزار بخابه کنارت و از بوی تنت و آغوشت لذت ببره خودت هم همینجور وقتی بزرگ بشن دیگ خودشون جدا میخابن حسرت داری پیشت بخابن

من اصلا نمیتونم جداش کنم فعلا

ی سری میگن باید جدا کنی جاشو ی سری ها میگن نه بذار پیشت باشه

من هی میخام جدا کنم نمیتونم اصلا نمیخابه جاش

منم چند شبه دارم جاشو جدا میکنم،البته دوتا خواهر داره میذارم تو اتاقشون بخوابه یکی دوشب اوکی بود منم پیشش خوابیدم ولی دوشبه خیلیی گریه میکنه میگه میخوام تو اتاق خودم بخوابم(اتاق مارو میگه)🥲تختشم همسرم برداشت از کنارتختمون گذاشت تو پذیرایی فعلا،خیلی بهونه ی تختشو میگیره،تو اتاق دخترا م جانیست ببرم،دیشب انقد گریه کرد بردمش روتخت خودمون گفتم ببین جانیست من لبه بخوابم میفتم،یه ده دقیقه یه ربعی دراز کشیدیم،باباش داشت تکون میخورد ،نیلا وسط خواب بود گفتم ببین بابا برگرده له میشی بریم اتاق آجییا گفت آره،رفتیم اونجا بلاخره خوابیدمن پاشدم رفتم روتختم،ساعت پنج ونیم صبح پاشد اومد صدام کرد گفت جیش دارم 🥲خودمم بهش وابسته م برا منم سخته

تا شیش ماهگی ک‌توگهواره بود بعدم گذاشتمش توتخت خودش تختشم کنار تخت خودمونه ولی اینکه کنارم باشه واقعا نمیتونم همش استرس میگیرم خوابم سنگین میشه رو دست یا پاش بخوابم چیزیش بشه حداباشه هم بهتره اینجوری هم خودت اذیت میشی هم بچه رواذیت میکنی بدعادت میشه بنظرم جداش کن تازه دیرهم هست

سوال های مرتبط