۴ پاسخ

عزیزم واسش کتاب قصه تعریف کن چند بار بعد ازش بخواه اونو تعریف کنه
یا اینکه با قصه بهش یاد بده دختر خاله و عمه فرق دارن

پسر منم دوست پیدا نمیکنه
دل خوشکنی هم نمیگم بچه من واقعا ارتباط اجتماعی ضعیفی داره که من به این خاطر دارم میبرمش مهد با مشاوره
ولی بقیه چیزایی که گفتی رو میدونه
برا من اینکه روابط اجتماعیش خوب باشه خیلی مهمه چون خودم ضعیفم دوست ندارم مثل من باشه
بقیه رو به نظرم اگر چندبار براش تکرار کنی یاد میگیره
نسبت ها یکم سخته خیلی باید تکرار و توضیح باشه

واخب چه توقع ازبچه داری والاپسرمنم همینجوره البته بچه من بابچه هازوددوست میشه بازپسرتوباتلفن حرف میزنه پسرمن حتی نمیزاره من حرف بزنم ازرومون قطع میکنه خودشم سمت تلفن براحرف زدن نمیادسکوت میکنه

عزیزم توقعت زیاده تو این سن خاله و عمه رافقط میدونند . دختر من همه را به اسمشون صدا میزنه.تعریف کردنم باید کتاب داستان براش زیاد بخونی بعضی قسمتاش را از رو تصویر بگی برات توضیح بده.

سوال های مرتبط

مامان شهریار مامان شهریار ۴ سالگی
سلام تا حالا شده کسی به خودتون و بچه‌تون حس منفی بده؟ به طوری که شب تا صبح خوابتون نبره؟!
من مادرشوهرم و جاریم اینجورین. مادر شوهرم مدام بچه منو با بچه جاریم مقایسه می‌کنه در صورتی که بچه من چهارسالشه بچه اون می‌ره کلاس پنجم همه‌اش میگی بچه جاریم اندازه بچه تو که بود فلان کارو می‌کرد فلان بازی رو می‌کرد کاردستی درست می‌کرد. بچه تو هیچی بلد نیست در حالی که بچه جاری من فوق‌العاده بی‌ادبه هنوز بلد نیست سلام کنه سر بزرگتر داد می‌زنه به شدت حسوده ولی هیشکی جرات نداره چیزی بهش بگه جاریم هم هر وقت بچه منو می‌بینه بهش خیره میشه میگه این چشه؟ چرا اینجوریه؟ در صورتی که بچه من عادیه و هیچ مشکلی ندارم
به شوهرم میگم اینا اینجوری به من می‌گن تازه یه چیزی هم بدهکار میشم اینقدر باهام دعوا می‌کنه که تو خودت مریضی و مشکل داری و تا یه مدت منتظر می‌مونه من یه اشتباهی کنم مثلا غذام بسوزه بهم میگه به جای اینکه بگی فلانی اینو بهم گفت آشپزی یاد بگیر.
خسته شدم خیلی تنهام هیشکی نیست باهاش دردودل کنم😔