۵ پاسخ

وای چه روزای بدی هست یادم آمد شهریور رفتم بیمارستان آرزوی مرگ خودمو داشتم

ولی یه چیزی بگم پسرتت خیلی خوشگلتره هاااااا ناقلا

منم همین طور خدا اون روزها نیاره چه روزهای سختی داشتیم بچه ام دوبار بستری شد هربار ۶ روز وایستادیم من چقدر گریه کردم بخاطر بچه ام خودممم که مریض شدم اونجا یعنی هلاک شدم مرده ام چقدر من خودم سرم زدن خوب نمیشدم

عزیزم

عزیزم خدا حفظش کنه
منم 9 ماهگی پسرم داغون شدم بیمارستان بستری بود

سوال های مرتبط