۱۰ پاسخ

دکتر علوی نژاد داشت راجب مادرایی که دوتا بچه ی غیر هم‌جنس دارن توضیح می‌داد که نباید خصوصی همو ببینن ولی اگر دیدن باید بگید خصوصی داداش هم مثل تو کارش جیش کردنه فقط قیافش فرق داره وگرنه همون کارو باهاش میکنه

بعد یه مدت از سرش میره

عزیزم من دوره تربیت جنسی شرکت کردم
میگفت که
اگه سوال تو ذهنش بود راستشو بهشون بگین
عکس انیمیشنیش رو بهشون نشون بدین
و بگین همونطوری که گربه ها رنگشون باهم فرق داره گل ها فرق دارن ادم ها هرکسی ی شکله هرکسی قد و تپلی و باهم فرق دارن اقایون ریش و سبیل دارن خانمها ندارن خصوصیشون هم باهم فرق داره و این شکلیه و کارش مثل تو هست و فقط جیش کردنه
گفت تمام سوالاتشون رو خودتون جوابش یدین تا به شکل دیگه از کسی دیگع جوابشو پیدا نکنه
این اطلاعاتی بود که من داشتم

دختر من نمی‌دونم کی و کجا از باباشو دیده احتمالا موقعی که داشته لباس زیر عوض می‌کرده یهو چشمش بهش خورده می‌گفت مامان بابا دم داره😐😐😐😂😂😂ی چند باری گفت گفتم نه مامان فقط حیونا دم دارن اونم پشتشون دیگه یادش رفت نگران نباش یادشون می‌ره خیلی زود

فقط واکنش نشون ندید یادش میره

بنظرمن سخت‌نگیر
و اگر مجدد گفت هواسشو پرت کن
ایناییکه چند تا بچه با جنسیتهای مختلف دارن چکار میکنند
بالاخره پیش میاد

اشکال نداره
بچه هام دختر پسرن از اول دیدن عادت کردن براشون عادی شده کلا دخترم تا پوشک پسرمو باز میکردم میپرید آلتشو میکشید و میخندید بعدم از سرش افتاد کلا
بچه فامیلمون رفتن خارج هفته اول که رفته مدرسه بردنشون بیمارستان مشاغلو یادشون بدن بعد زایمان طبیعی رو کاملا اجرا کردن جلوشون با عروسک. مامانش میگفت من اصلا نمیدونستم چی باید بگم از خجالت آب شدم ولی بچه های اونجا کاملا عادی و راحت برخورد کردن دختر من چون ندیده بود نمیدونس باید بترسه از اینکه همچین چیزی دیده یا توجه کنه که چی به چیه
متاسفانه تو ایران همه شدن روانشناس و ذهن بچه ها رو کنجکاو میکنن نسبت به این مسائل درصورتی که با آگاهی سازی میتونن خیلی راحتتر و ایمن تر ازش عبور کنن

ای وای متاسفانه به زودی از ذهنش نمیره. 🥲 چشاتون چه قشنگه❤️

اوخیییی میمی شکل...چ اسمی گزاش😂
بنظرم حالا ک دیده نباید سخت بگیری بالاخره ک میفهمه نهایت دوسال دیگه بره مدرسه تو نمیگفتی دوستاش میگفتن بعضیا هستن داداش کوچکتر داشته باشنو دیده باشن پس سخت نگیر اگه توضیح خاست بگو همه پسرا این شکلین دخترا هم این شکلی ولی نباید برا همو ببینیم یا بهم بگیم چون خیلی خصوصی فقط باید خصوصی بودنو بش خیلی خوب بفهمونی

حتما با روانشناس درمیون بزارین و با روش اونا جلو برین

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
سللام مامانای سخت کوش😍😍😍
این روزها چه میکنید؟
تو چه مرحله از بچه‌داری هستین؟ کدومشو به راحتی طی کردین با کدومش هنوز دارین میجنگید😂😂😂
ما یه پسرفت جیش داشتیم اینجوری بود که راد دقیقه ۹۹/۹۸ یادش میومد جیش داره و شورتش یه نمه خیس میشد😮‍💨😮‍💨😮‍💨
گذشت الهی شکر
(تمرکز که میکرد روی موضوعی از همه چیز دنیا یادش میرفت این شد که دو هفته دستم به این موضوع بند بود)
یا دوره جیغ زدن و بهانه‌های مختلفو گذروندیم(سخت سخت..😮‍💨)هر کدومش علتهای مختلف داشت
الان هم دیدم آداب خوردن و نشستن و … لباس پوشیدن و یسری کارهای روزمره براش مهم شده منم دارم از ریشه باهاش همراهی میکنم
مثلا بعد از شام و مسواک بریم لباس خواب بپوشیم، کتاب بزاریم کنار تختمون، لیوان آب و …
صبح‌ها هم هر لباسی که فکر میکنیم نیاز به شستن داره بیاد تو سبد لباسها
هر چند که بیشتر عروسکها میان اما بازم خوبه😅😅😅
مثلا شب‌ها دیده من کتاب میخونم
میاد تو تخت پیشم دیگه بپر بپر نمیکنه کتابشو میاره برای خودش داستانشو زمزمه کنان میخونه

اینا به کنار، شرایط روحیه خودم خیلی عجیب شده
طوری که خودم با اخلاقمو رفتارم یهو مول کسیکه جفت شیش آورده
هر ماه سوپرایزی جدید🫤🫤🫤🫤

اینم شوری اخیر که با اوج بی‌حوصلگی آماده شد،
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت: