سلام
فکر میکنم دخترم من دوست نداره زمانی که تو خونه باهمیم خیلی خوبیم زمانی که پدرش میاد کم من تحویل میگیره میریم مهمونی مادر بزرگش فقط یا عمو هاش یا خاله شو و داییش حتی دختر دایی همسرم من میرم کنارش اصلا کنارمن نمیمونه تا اونا هستن حتی میخواد بخوابه هم تو بغل مادربزرگش خیلی از این بابت ناراحتم 😔

خوش بحالت،بچه من تنم چسبیده هر کی میبینه میگه دلم به حالت میسوزه تا دور بشم گریه میکنه،منو اون خونه تنهاییم و به تمام معنا باهاش همبازی میشم این وابستگی براش اورده

پسرمنم اینجوریه ولی ما خوشحال میشیم بچس دیگه دوس داره با ادمای جدیدی وقت بگذرونه من از بچه ای ک همش تو مهمونیا بچسبه بهم بدم میاد

اتفاقا خیلی هم دوستت داره و تورو اون امنیتی میبینه که میتونه کسی غیر از تو و یا جایی هم باشه آزاده با بقیه هم ارتباط بگیره.
بچه منم دقیقا همین جوریه. ولی من بیشتر باهاش بازی میکنم جایی میرم یا توی خونه وقتی باباش هست که بدونه منم باید دخالت بده توی بازیهاش.
و اینکه بقیه فکر میکردن خیلی باباییه چون اصلا وقتی هست از بغلش پایین نمیره. اما وقتی نیستش حتی سراغش هم نمیگیره. یک ماه ازش دور بودیم کلا یه بارم نگفت بابا. حتی تصویری زنگ میزد محلش نمیزاشت

اینا دلیل نمیشه که شما دوس نداشته باشه، شاید دوس داره توجه بقیه هم بخودش باشه، کاشکی بچهای من میرفتن یکم بغل خاله، دایی،.. 🥴🥴

منم سر بچه ی اولم اینجوری بودم الان نه خوشحالم میشم به من کاری نداشته باشه