یه لحظه اومدم‌جلوی پنجره نفس بکشم حالم زیاد خوب نیست نفس تنگی دارم دیدم شوهرم توماشین خوابیده😔😔😔😔😔چرا اخه من اینجوری باهاش بدرفتاری میکنم چرا اخه گناه اون چیه 😭نمیدونم چیکار کنم اینقدر داغون شدم سر بارداریم رفتم پایین زدم به شیشه ماشین بیدارش کردم اوردمش بالا کلی بغلم کرد بوسم کرد گفت عب نداره درکت میکنم بدنش یخ یخ بود الان انگار لرز کرده دوتا پتو انداخته رو‌خودش 😔😔😔
مامانا یه راه حلی بزارید من از این استرس بیام بیرون هرشب زیارت میخونم ولی بیشتر دلم اشوب میشه

عزیزم من درکت میکنم بهت حق میدم
منم تو بارداریم رفتار های تورو داشتم 🥲
اینجا بعضیا شوهراشون بهشون محبت نمیکنن میان پاچه یه زن حامله رو میگیرن به جای اینکه درکش کنن
هورمون هات ریخته بهم😓بخاطر همینه ک اخلاقت عوض شده
باهاش صحبت کن بگو ک حالم خوب نیست شرایط روحیم اوکی نیست ک بدونه ته دلت چیزی نیسته 🥲
منم شوهرم تو بارداریم منو سوپرایز کرد یه دسته گل بزرگ و یه کیک تولد گرفته بود گذاشته بود تو خونه
حالا منم ناراحت که چرا اینارو خودت ندادی بهم یا چرا بهم کادو نگرفتی با این حال میدونستم چک داشت ولی اذیتش هم کردم ینی خیلی اذیت شد ولی چیزی نمیگفت چون مراعات حالم رو میکرد🫠
توام خوب میشی عزیزم فقط استرس نداشته باش💜💜

الان این حال بد تو نه برای خودت خوبه ن همسرت ن نی نی..بخاطر بچه تم ک شده سعی کن خودت رو اروم کنی خودش داده خودشم مواظبشه بزار کنار این استرس هارو لطفا..ابجی منم کیسه ابش سوراخ شد گفتن سقط کن شش ماهش بود توکل کرد ب خدا تا هفت رسوندش بدنیا اوردش

خو‌دت ناراحت نکن خوبه اون متوجه این تغییر هورمون و حالت هست و درکت میکنه عزیزم..ی چای نبات براش درس کن گرم بشه

عزیزم با ی مشاور حرف بزن بچه که بیاد واقعا تو چند ماه اول تا به وضع جدیدت عادت کنی روانت بهم میریزه اگ از الان بخوای گوشه گیری کنی خیلی بده افسردگی میگیری خدانکرده
منم مثله شما حساسم الان بچه ی سرفه کنه روانم بهم میریزع استرسی میشم از خواب و خوراک میوفتم تو این سه ساله ی شب راحت نخوابیدم

من به شوهرم گفتم انقدر دروغ نگو بین ما و دروغ انتخاب کن الان ۶ روزه رفته و گفته دیگه برنمیگرده
هرچی بهش میگم میذاشت میرفت خونه مادرو خواهرش الان تاپیکهامو بخون بازم رفته ولی گفت برنمیگرده

خداروشکر بابت شوهرت منم حاملگیم مثل شما پر استرس بود از یه طرفم سنگین شده بودم استراحت مطلق بودم اعصابم بهم میریخت یه بار شوهرم درکم نکرد وقتی ۶ ماهه بودم کتکم زد سه ماهه اومدم خونه مادرم هیچوقت یادم نمیره چیکارا باهام کردن چقدر سختی کشیدم چقدر بی پولی کشیدم چقدر دلم غذاهای خوشمزه میخواست چرا خدا ازشون نگرفتتتت 💔💔💔💔

وضع مالیتون چطوره؟؟؟

ناخوداگاه بچه ک بیاد از هم فاصله میگیرید دیگ جوری رفتار نکن ک بعد فک کنه تو اینجوری میخوای یا خدای نکرده افسردگی بگیری ک خیلی بدتره خودت خودتو کمک کن با اینکه سخته الان

هورمونات بهم ریخته خواهر از دلش دربیاد اونم الان ناراحته

چرا تو ماشین خوابیده