بعد23سال زندگی توغریبی وتویع کوچه باقومای شوهرم کلا ی کوچه پررربردیم ک شرررروبی معرفت بودن ک خیلیی سختیاااکشیدم چ کتک هاازشوهرم خوردم ک چراکوتاع نومدی حتی اگرحق باتووبچع هات بودع طایفه تیروتفنگی ودعوایی بودن حالا ک اومدم شهرپدریم درجریانیدک چندخیابون ازخانوادم دورم و میدونید ک شوعرمم اذیتم میکنع واسع رفتن خونع های ابجی وداداشام اینقدرشرط وشروط برام میزارع ک بعدچندوقت اجازه میده ک برم دیگه خیابون رفتن باهاشون ک اصلا اجازع نمیده خلاصع ک باید هفت خوان رستم راردکنم ک بزارع برم خونه هرکدومشون ک شوعرم میگه حالا جالبتر اینجاست ک وقتی خونه ابجیام میرم ن زودب زودمیگم ک دیررر هردفعه خونع هرکدومشون یااخم شوعراشون توهمه انگاررفتیم خونشون بارکنیم یابچه هاشون.هردفعه دلم خون میشه وناامیدبغض میکنم امروزبراتون بگم شوهرم من وپسرکوچیکم راگذاشت خونه یکی ازابجیام پای نهاربودیم ک پسرم حرف زشت ب اون بچه ابجیم زد گف ک و ن ی ک یهویی دامادمون ب پسرم باتندی گف بی تربیتتت. پسرمم رف تودسشویی گریع کرد دلم گرف وپای سفرع بلندشدم دیگع قعرکردم پای سفرع نرفتم فقط گفتم ممنون من سیرشدم جمع کنین سفرع را. ماجای من بودین چکارمیکردین

۱۶ پاسخ

خب حرف بدی زده پسرت

من یکی به بچم همچین چیزی بگه از خونه بیرونش میکنم حق داشته

من اگه جای خواهرت بودم واقعا بیرونتون میکردم ببخشیدا ولی کسی ب بچه ام فش بدیه اونم همچین فش زشت و کثیفی قیامت میکنم بازم دامادتون خیلی بزرگواری کرده بعد شما ب فکر تربیت بچه باش عزیزم بچه عزیزه تربیتش عزیزتر جایی نرو بشین که اخم و تخم نبینی

خب پسرت حرف زشت زده نباید ناراحت میشدی

عزیزم حق داشتن پسرت حرفی خیلی زشتی زده اون ناراحت نشه حرف خیلی زشت به بچش زده بعد تو ناراحت شدی که اون گفته بی تربیت


عزیزم جایی که میدونی دلشون نیس نرو

ناراحتیت بی جا بوده خب حرف بد زده باید باش برخورد بشه بعد اونجا که گفتی با اخم شوهراشون مواجه میشم بازم حق دارن یادمه ی بار گفتی اگه دعوتشون بکیرم شوهرم اخم و تخم داره

همیشه تاپیکاتون رو میخونم و از صمیم قلب برات دعا میکنم زندگیت آروم بشه اما ببخشید این بار خودتو بذار جای دامادتون حرف بچتون خیلی زشت بوده و. اتفاقا خوب کاری کرده دخالت کرده بلکه بچه بترسه و بفهمه حرفش زشت بوده
فک کن پسرت این حرف و بلد نباشه یه بچه بهش بگه و شما ساکت وایسی بچت فکر میکنه حرف خوبیه و میتونه تکرارش کنه

پسرت مثه پسرم طاهاس ک باصدای بلند بهش یچیزی بگی سریع گریه میکنه ما مادرام ک با گریشون دلمون میریزه،ناراحت نباش هرکس دیگه جای دومادتون بودهم صددرصد یه چیزی ب بچه میگف

یکی ب بچه ی من همچین حرفی بزنه واقعا جوابشو میدم

چیز خاصی نگفته ولی پسر شما حرف بد زده

خب حرفش زشت بوده دیگ چرا ناراحت شدی

باید یه موقعایی برین دورهمی با آبجیات که شوهراشون خونه نباشن باید هماهنگ باشین مردها سرکار بودنی دور هم باشین

یکی به بچم این حرف رو بزنه همونجا با خاک یکسانش میکنم
حالا شما واسه بی‌تربیت تون ناراحتی رفتی سر ناهار قهر کردی ولی اونا ناراحت نباش که پسرت به بچش گفته ک و. ن. ی؟؟؟
واقعا که...........

اولا وقتی همسرت خودش مهمون دوست نداره پس سر سفره کسی نرو بعدم حق داشته تازه چیزیم نگفته این حرف و بابد شما میزدی
معلومه از بچش دفاع میکنه هرکی باشه

پسرت از کی یاد گرفته این فحش رو؟

من جای شما باشم نمیرم خونه کسی ک دلش نمیخاد اونم ناهار و‌شام هرکی میخاد باشه فک کنم۲ساله خونه برادرم نرفتم وقتی میرم شهر مادرم نمیاد زنش منم نمیرم

سوال های مرتبط

مامان آیهان و ماهان🧸 مامان آیهان و ماهان🧸 روزهای ابتدایی تولد
مامان یزدان مامان یزدان ۳ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم