نه البته شاید چون دخترم وابسته منه ب پدرش خیلی وابسته نیست و بیشتر توجه همسرم سمت منه
من همسرمو خيلي دوست دارم ازدواجمون سنتي بود ولي بعد از ازدواج خيلي محبتمون بهم ديگه زياد شد به هم خيلي علاقه مند شديم يك سال گذشت وباردار شدم بعد الان حس ميكنم دور شدم ازش هنوز دوسش دارم واونم منو دوست داره اما نميرسم برم پيشش بخوابم ومن حتى اونو نميبينم صبح تا شب سر كاره ساعت 12شب خونه مياد حتى نميرسم ببينمش واصلا اون هم نميبينه منو ناراحتم بابت اين موضوع ولي ديگه يه بچه ي بي گناه تو دستمونه اون انتخاب نكرد بياد تو زندگيمون ما انتخاب كرديم بچه بياد واين رابطه رو ادامه بده و قوي تر كنه ديگه الان همسر من با وجود ني ني خيلي خوشحاله ميتونم از چشماش اين خوشحاليش رو ببينم ، بچه هامون بي گناهن ما انتخاب كرديم بوجودشون بياريم وبايد صبركنيم طاقت بياريم ديگه
دقیقا منم همینم احساس میکنم دیگه دوسم نداره یا برام وقت نمیزاره.همش دلم میگیره دلم میخواد باهاش برم بیرون ولی اصلا نمیبره
۲ماه اول این حسو داشتم الان خداروشکر خیلی خوب شدیم حتی بهتر از قبل
ما هم اینجوری شدیم ولی خب بازم وجود بچه هم شیرینی های خاص خودشو داره
به نظرم هیچوقت دیگه زندگی به روال قبل برنمیگرده ولی با بزرگ شدن بچه کم کم بهتر میشه
هروی گفته بچه محبت میاره درووووووغ گفته آدمو دورمیکنه آدم دیگ وقتی نداره اعصابی نداره جوصله صفررررر
منم همین حسو دارم یه چیزیم گفتنی میگه تو حساس شدی
فکر کردم فقط من اینطوریم😔
نه نزدیک تر شدیم
آره واقعا از شوهرت دور میشی من که ۳تا بچه آوردم دیگه زورکی همدیکه رو میبینیم
آره منم همین حس دارم 🤦♀️
عزیزم همه بعد زایمان و بچه دار شدن همینن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.