عزیزم اصلا خجالت نکش از این به بعد بگو من نمیتونم مسئولیت دوتا بچه رو به عهده بگیرم یاهم یکی دوز خونه نباش بیاد یا ز بزنه ببینه نیستی
ب جاریت بگو بخدا باهم نمیسازن همش جیغ و گریه روانیم کردن دوتاش
عزیزم روی بچه یکی دیگه دست بلند نکن و دعواش نکن چون گناه داره نفهمی پدر ومادر رو پای بچه ننویس اگه بچه هم کار اشتباهی انجام میده پدر ومادر مقصرن که به بچه یاد نمیدن کار خوب و بد رو ، خودتم بذار جای اون ببین دوست داری کسی روی بچه ات دست بلند کنه !؟ همون بهتر به پدر ومادرش بگی نمیتونم نگهش دارم و وظیفه ای هم در قبالش ندارم که بخوام نگهش دارم ، سعی کن درو قفل کنی که یهو نیان داخل اتاق . اگه بازم متوجه نشدن و بچه رو آوردن پیشت که نگه داری از طریق بزرگتر ها ورود کن شاید حرف یکی روی جاری و برادرشوهرت هم تاثیر داشت ، بدرک هم دایی ات ناراحت میشه قرار نیست به فکر همه باشی الا آرامش خودت . میگی مشکل قلبی داری با هر عصبانیت و ناراحتی اذیت میشی پس آرامش خودت رو توی اولویت بذار حتما 🙏 ، بچه رو نگه نداری ی مشکلِ اونم اینکه دست رد به درخواستشون زدید ولی نگه دارید هزار تا مشکل داره ، بچه خواهرشوهر منم پسرم رو اذیت میکنه پنج شنبه و جمعه ها که میریم خونه مادر همسرم میاد اونجا چند ساعت هم نمیتونه تحمل کنه و پسرم رو اذیت نکنه منم به همسرم گفتم دیگه نمیام خونتون چون فلانی بچه رو اذیت میکنه منم نمیتونم بیام و حرص بخورم راحت شدم دیگه کمتر میرم
به شوهرت بگو به داداشش بگه دیگه نذاره بیاد
رو بدی بچه ی بعدیشون که بدنیا اومد کلا اینو ول میکنن پیش تو اونوقت دیگه بیچاره ای
واااااااای من جای تو اینجا دارم حرصصصص میخورم
بار بعدی خواست بیاد بگو به هیچ عنوان نمیتونم اجازه بدم بیاد پیش بچم بگو پسر خودمو با بدبختی نگه میدارم هنوز کوچولوئه طفلی.
رو نمیخواد که خواهر حالا اگه مثلا بچه ی خواهر خودت اینکارو کرده بود شوهرت راه میداد دوباره بیاد؟
وای چجوری هیچی نگفتی پسر عموی شوهرم ۶سالشه خیلی دخترمو اذیت میکنه خانوادشم چیزی نمیگن منم دعواش میکنم بعضی وقتا حرصم می ده می زنمش ولی باز دلم میسوزه بغلش میکنم یعنی رسمن دیونه شدم از دستشون وقتی میان بعد شوهرت چیزی نگفت ؟ به زنداداشش؟یا خودش چیزی نگفت؟
در خونه ات را قفل کن
هر چقدر هم زنگ زد اعتنا نکن
سه بار که اینجوری کنی دیگه کمتر میاد
بگو نمیتونم از پس دو وا بچه بربیام و حواس برای مراقبت از بچه خودم نمیمونه به خاطر همین بچت رو پیش مامانت بذار از حالا، ببین اگه نگی تا ابد نمیتونی بگی دیگه هر کی باشه سر این موضوع شر راه مینداخت. بگو من روی بچم نمیتونم ریسک کنم بچه شما هم یه لحظه روم رو کردم اونور بچه منو هول داد فقط خدا رحم کرد
وای بخدا تو از منم خل تری
جاریت که هیچی حالیش نمیشه با زبون خودش حالیش کن
بذار ناراحت بشه و باهات قطع رابطه کنه
چه بهتر
میگی مامانش حرف حالیش نیست هر روز بچه رو میفرسته هر وقت از در میاد تو یکی بزن تو گوشش تا دیگه خودش نیاد.
خونه مادر شوهرت دوره؟
اگه نزدیکه ببر بندازش اونجا
یکبار دیگه هم فک کنم گفتی با جاریت سر بچه ها. ب مشکل خوردی
ببین تا ی دعوا بزرگ درست نکنی راحت نمیشی
مثل دفعه پیش فقط حرص میخوری
الان باید ی قشقرقی راه مینداختی و. ی اتیشی ب پا میکردی کسی نتونه خاموش کنه
خیلی سخته مامانم همه اینا رو کشیده با عموم اینا همسایه بودیم انگار بچه های عموم رو مامانم بزرگ کرده ما اصلا نمیرفتیم خونشون اونا همش خونه ما بودن اسباب بازی برامون نمونده بود خیلی خرابکاری میکردن یه روز که عموم و زنش بودن لباس عوض کرده بودم برم تولد دوستم از گلدون گِل برداشت پاشید به لباسم منم حسابی پسراشو دعوا کردم انداختمشون تو اتاق درشونم قفل کردم یه ماهی راحت بودیم باز اومدن
قبول نکن عزیزم
بهونه بیار بگو میخوام برم جایی ببره خونه مادر خودش بزاره
من و جاریم بچه هامون یک سال تفاوت سنی دارن بعضی وقتا باهم خوبن بعضی وقتا نمیسازند و ما واقعا خیلی حساسیم رو این موضوع
زود جدا میکنیم از هم بچه هارو
بهونه کن قطع ارتباط کن مگه مجبوری
عزیزم قبول نمیکردی بچه شون یه بهانه ای در میاوردی بچه ی بی تربیتشو ببره یه جای دیگه اصلا ناراحت بشه چه چیزی مهم تر از آرامش خودتو بچت زندگیته گلم
چرا قبولش کردی مسئولیت داره فردا نمیگه دستت درد نکنه خدای نکرده یه چیزیش بشه هزارتا حرف بارت میکنه
زدیش یا ن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.