مامانا شما جای من بودید چیکار میکردین؟ من با یکی چند ساله دوستم خیلی خانوم خوب و مثبتیه و تو شهر ما غریبه( همسرش کرمانیه) الان ۲ سالی میشه که متارکه کرده و رفته شهر خودشون پیش پدر و مادرش ولی تقریبا ماهی یکبار واسه دادگاه رفتن و بردن بچش پیش شوهرش میاد کرمان و هر سری معمولا میاد پیش من. قبلا که کرمان بود و متارکه نکرده بود خیلی خوب بود با چندتا از دوستان دیگمون مهمونی زنونه میگرفتیم یا بچه هامونو با هم پارک میبردیم و... ولی الان هر سری میاد یا داره به شوهرش فحش میده و نفرین میکنه یا داره گریه میکنه
منم قبلا بیکار بودم یدونه بچه داشتم و همیشه تو خونه بودم ولی الان هم سر کار میرم هم کلاس میرم هم زبان میخونم هم دوتا بچه دارم خلاصه اینکه سرم خیلی شلوغه دوستم هر سری که میاد کلی از برنامه هام بهم میریزه و عقب میوفتم دخترمم دیگه بزرگ شده ۹ سالشه، دوستم که حرف میزنه هی میاد گوش وایمیسته بعد هی میاد میگه مامان خاله چرا گریه میکرد یا چرا حرف بد میزد تمام سعی من هم تا الان این بوده بچه هام متوجه کوچیکترین دعوا یا مشکل بین منو همسرم نشن
به نظر شما چیکار کنم؟ خیلی دلم واسه دوستم میسوزه هم این که تو شهر ما غریبه و تنهاست از اونطرف میبینم آرامش و نظم زندگیم هر سری بهم میریزه و میترسم روی دخترم تاثیر منفی بذاره🥲

۱۰ پاسخ

اگر هر سری میاد خونت که پس صمیمی هستین بهش بگو صحبتای ناراحتیتو بذار وقتی دخترم نیس یا خوابه چون الان تو سنیه که متوجه میشه و نمیخام راجب این مسایل چیزی بدونه
اگر کلا با اومدنش مشکلی داری بگو من شوهرم حساس شده اجازه نمیده دیگه با دوستام رفت و امد خونگی داشته باشم اگر میخای همو بیرون ببینیم و اینجوری دیگه رابطه رو کم کن

ولی اول ببین مشکلت واقعا چیه اومدنش و وقت گیر بودن یا حرفاشو رفتاراش

من جای تو بودم کم کم قطع رابطه میکردم
قطعا آرامش خانواده و آینده بچه هام برام مهمتره

ینی شما فقط دوست روزهای خوبین روزهای بد آدم باید تنها باشه؟

من بودم میپیچیدمش ب بازی 😏
والا....

باهاش صحبت کن .در خونتون به روش نبند ولی حرف بزن که بچم اذیت میشه رعایت کن

حق داری واقعا ، همینو بهش توضیح بده بگو دخترم کنجکاو شده هی سوال میپرسه نمیخوام ذهنش درگیر بشه هر حرفی جلو بچه های من نزن

به نظر من خانواده بچه از همه چی و همه کس مهمتره درسته یه روزی با هم خوش بودین ولی دیگه دلیل نمیشه هر سری با کلی مشکل بیاد زندگی شما رو مختل کنه علاوه بر‌بچه روی شما خودت هم مطمئنا اثر میزاره کم‌کم‌بزارش کنار

عزیزم اگر که میتونی بهش کمک کن و بهش آرامش و انرژی بده تا مثل قبل به زندگیش برگرده
البته تا جایی که به زندگیت آسیب نرسه میتونی بهش کمک کنه هر جایی ک احساس کردی ک شاید برای زندگیت خطر ساز باشه اونوقت دیگه کمک کردن جایز نیست و زندگی خودت تو اولویته

غزیزم بنظر منم تنهاش نگذار گناه داره هر چندم قدر ندونه ولی پیش خدا محبتت گم نمیشه، از نظر من رابطه تو کم نکن کنارشون بمون بهش کمک کن دلداری بده ولی برای اون قضیه مثلا بگو بچه ها آمدن چند تا از حرفامونو پیش همسرم تکرار کردند چون خیلی کنجکاو هستنند به دقت گوش میدن و مثل نوار ظبط می‌کنند از من پرسیده این حرفها رو بچه ها میزده جریان چیه منم نخواستم همسرم بدونه میترسم مثلا ازشون بپرسه بگن خاله گفته برای همین قدمت روی چشمم بیا و برو منم تا میتونم کمکت میکنم از هر لحاظی فقط جلوی بچه ها از مشکلات نگو یا اینکه اعصابت خرده فحشی چیزی نده یاد بگیرن یه طوری هم بگو مثلا ناراحت نشه مثلا بگو امان از دست این بچه های کنجکاو که نمیشه دوکلمه صحبت کرد یا جوری که خودت متوجه میشی دیگه دوتا بگیر به بچهات یکی به اون که دلگیرم نشه بلاخره شما هم حق داری بچه هاتم مهمن دیگه شاید اگر نگی یا کاری انجام ندی همسرت اصلا دیگه نگذاره رفت آمد کنید بدتر بشه پس همینجا مدیریتش کن خودت میتونی.

کم کم رابطه رو سرد کن تا قطع بشه کلا زن بی شوهر درست نیس تو خونت راه بدی یه موقع نظر شوهرت رو‌جلب کردا
ما خیلی اطرافمون داریم مردایی که دوست خانمشون رو‌گرفتن چون خیلی تو خونشون اومده باهاش صمیمی شدن و رابطه پنهانی وبعد هم ازدواج

سوال های مرتبط

مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۱ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟
مامان Shaya مامان Shaya ۱ سالگی
سلام مامانا، خوبین؟
ما تو سفر تو یه شهر کوچیک بودیم که دخترم اسهال و استفراغ و تب گرفت، هم ویزیت آنلاین متخصص اطفال هم حضوری بردم پزشک عمومی هر دو گفتن این ویروس گوارشیه، دخترم خیلی بچه آرومیه ولی این چند روز انقدر گریه کرد و درد کشید که دلم کبابه، تب هم میکنه با استامینوفن هر ۴ ساعت تبش میاد پایین، ولی اشتهاش کامل بسته شده حتی آبم نمیخوره، فقط شیر میخوره هر دو سه ساعت ۱۲۰ تا شیر میدم، با اندسترون تقریبا تهوش قطع شده ولی اسهال همچنان هست، خیلی بیحاله، امروز خداروشکر گریه هاش کم شده ، فقط بیدار میشه یکم نق میزنه شیر و دارو میخوره و باز میخوابه،چقدر این بیماری طول میکشه ، به نظرتون دیگه چیکار کنم؟ بازم ببرم دکتر؟ دکترش فقط گرمیچر و پودر کیدی لاکت و شربت تهوع و استامینوفن تجویز کردن، البته اون دکتر عمومی آنتی بیوتیکم داد ولی متخصص گفت ویروسی آنتی بیوتیک نمیخواد، ندادیم، تک و توک سرفه هم میکنه، خیلی نگرانم چیکار کنم با همین روند خوب میشه؟