۹ پاسخ

اسکلی چیزی هستی

من پسر داییم اینجوری شد بخیه زدن مگه مادرای اینجا دکترن ک‌میگن نمیخاد

دخترمنم کوچیک بوداینجورشد ولی من بخیه نزدم چون گفتن بخیه بزنی ممکنه لکنت بگیره فقط دوروززیادچیزی نخورد

روی تخم مرغ اسم خواهرشوهرتو بنویس ۴قول رو بخون تخم مرغو بشکن بنداز دور
نمک و اسفند قبل امدن خواهرشوهرت و بعد امدنش دود کن

اگر زیاد باشه بخیه میکنن ببر بچتو نشون بده

ببر دکتر بخیه کنه یعنی چی این حرفا

بچه رو ببر دکتر

زنگ بزن اورژانس اجتماعی راهنمایت میکنن

مگه اطرافیانت دکترن

سوال های مرتبط

مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۱ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟
مامان مارشمالوها❤️❤️ مامان مارشمالوها❤️❤️ ۱ سالگی
مامانا شما جای من بودید چیکار میکردین؟ من با یکی چند ساله دوستم خیلی خانوم خوب و مثبتیه و تو شهر ما غریبه( همسرش کرمانیه) الان ۲ سالی میشه که متارکه کرده و رفته شهر خودشون پیش پدر و مادرش ولی تقریبا ماهی یکبار واسه دادگاه رفتن و بردن بچش پیش شوهرش میاد کرمان و هر سری معمولا میاد پیش من. قبلا که کرمان بود و متارکه نکرده بود خیلی خوب بود با چندتا از دوستان دیگمون مهمونی زنونه میگرفتیم یا بچه هامونو با هم پارک میبردیم و... ولی الان هر سری میاد یا داره به شوهرش فحش میده و نفرین میکنه یا داره گریه میکنه
منم قبلا بیکار بودم یدونه بچه داشتم و همیشه تو خونه بودم ولی الان هم سر کار میرم هم کلاس میرم هم زبان میخونم هم دوتا بچه دارم خلاصه اینکه سرم خیلی شلوغه دوستم هر سری که میاد کلی از برنامه هام بهم میریزه و عقب میوفتم دخترمم دیگه بزرگ شده ۹ سالشه، دوستم که حرف میزنه هی میاد گوش وایمیسته بعد هی میاد میگه مامان خاله چرا گریه میکرد یا چرا حرف بد میزد تمام سعی من هم تا الان این بوده بچه هام متوجه کوچیکترین دعوا یا مشکل بین منو همسرم نشن
به نظر شما چیکار کنم؟ خیلی دلم واسه دوستم میسوزه هم این که تو شهر ما غریبه و تنهاست از اونطرف میبینم آرامش و نظم زندگیم هر سری بهم میریزه و میترسم روی دخترم تاثیر منفی بذاره🥲