۷ پاسخ

شوهر من بنده خدا خیلی سره کاره خسته میشه وگرنه کمک میکنه ولی مثل شوهر شما میگه مگه چکار میکنی نمیرسی خونه رو مرتب کتی یا غذا درست کنی ولشون کن بابا بزن به بیخیالی بگو تو راست میگی

تنها چیزی ک میتونم بگم اینکه قدرشونو بدونین بودنشون مثل کوهِ تو زندگی..
مبادا مثل من زمانی متوجه بشین ک بهردلیلی بینتون فاصله باشه یا نباشن کنارتون..همین

شوهرمنم غرمیزد دیگ الان یکم بچه روباهاش تنهامیذارم الان کمترغرمیزنه

مردا اگه گه نخورن گشنه میمونن

بعد بچه دار شدن کلا یکم جو خونه بهم میریزه اکثر بحثا بخاطر بچس
شوهر منم بعضی وقتا غر میزنه
ولی درکل موقعی ک خونه باشه خسته نباشه خونرو تمیز میکنه
یا لاوینو میبره بیرون یکی دوساعت بعد میان من کار داشته باشم حالا یاخونه یا خیاطی یا کار دیگه داشته باشم انجام میدم

منم این مشکل باهاش دارم نمی‌فهمه یزوز خونه بود دید من حتی دستشویی نتونستم برم ولی باز حرفش خودش میزنه خونم میاد همش یا گوشی یاخابه کمک بخوره تو سرش

شوهر منم میگه
ما قبل بچه دار شدن خیلی رابطمون خوب بود اما الان به خون هم تشنه ایم

سوال های مرتبط

مامان شاهانم مامان شاهانم ۲ سالگی
خانما دلم گرفته پسرم از دیشب اسهال شدبدگرفت یعنی تا صبح من هر یه ربع به یک ربع داشتم بچه میشستم
اونجوری خواب درست حسابی ندارم پسرم شب تا صبح نمیخوایه دیشبم از یک بیدار بود تا پنج ونیم صبح دیروز خونه مامانم اینا اومدم
من فقط در حد یک ساعت ونیم بچمو پیش مامانم نگه میدارم میرم باشکاه اونم صبح زود میرم برمی‌گردم بچه یه تایمشو بیشتر خوابه
بعد یه مقدار دست مامانم درد می‌کنه میگه نرو باشگاه فلان مجبوری بری گفتم باشگاه دوست دارم میرم روحیه میگیرم میگه اخلاقتو نمی‌بینی کند شده فکر می‌کنی اخلاق داری یهو توپیت بهم همه بچه دارن دارن بچه نگه میدارن یکیم تو
ما بالا پایین مادر شوهرم اینا می‌نشینیم چون تو خیابون نمیتونم بچه ببرم بیرون پیاده رو نداره بیشتر خونم مگر اینکه شب شوهرم بیاد اونم همش خسته فلان با ماشین یدونه دور بزنیم اینجا خونه مامانم میام یه بیرونی یا بازاری برم اونم بچه میبرم
وقتی اینجوری گفت همه بچه دارن توهم داری اخلاقتو نمی‌بینی دلم نمیدونم چرا گرفت
یه جوری بهم توپید خودش با خواهرش اعصابشو خورد میکنن سر من خالی میکنه بخدا خواب درست حسابی ندارم همش استرس دارم خشتممم فقط