۱۷ پاسخ

سلام لطفا واسه منم بفرس ممنونم

گلم شمارش و داری یا ایدیشو بده تو ایتا فعالن

خیلییی عالی شده
شماره داره بفرسی واسم ؟؟

خیلیم عالی
عکس خودته عزیز ؟

منم نگرفتم اصن از بارداری😅شکم قلمبه م کجاش قشنگ‌بود دماغ چاقم.چشمای پفی😅😅

منم نتونستم اونجور ک دلم میخاست بگیرم البته ابجیم ی چندتایی گرفت ازمدقشنگم شدن خداخیرش بده 🫠

بذار آیدیشو لطفا

آیدوشو بفرس برام

ممم مخوام

منم میخوام لطفا

منی که شاید فقط یک عکس با لباس تو خونه ای انداختم چی بگم🙁

ممنون میشم آیدیشُ بدین ✨

به منم

بهم بده

سی تومن خوبه شمارش برام بفرست

وووو این😍

تصویر

اینم یکی دیگه

تصویر

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۷ ماهگی
درباره بازی- ۸
من خیلی دنبال این بودم که هم سن و سال پسرم پیدا کنم تا باهم بازی کنن. ولی تجربه ام نشون داد که این سن برای هم بازی شدن خیلی زوده. مطلبش رو هم خوندم که بچه ها تو این سن بازی نمیکنن. یه پدیده ای هست به اسم بازی موازی. یعنی هر کدوم برای خودشون بازی میکنن.
بچه های کم سن تر ، بچه های بزرگتر و بچه های دقیقا هم سنش رو امتحان کردم.
کلا از دیدن هر نوع بچه ای خوشحاله☺️
بچه های کوچیکتر رو دوست داره نگاه کنه و ناز کنه و دست بزنه. بچه های هم سن خودش خوب میتونن با هم راه برن، بیشتر با هم به به میخورن و دبنال هم راه میفتن و سر اسباب بازی دعواشون میشه😅
بچه های حدود ۲ یا ۳ سال خیلی تجربه جالبی نبوده. چون خیلی تو اون سن بچه ها بچن و همینطور لجباز و خودمحور میشن.
بچه های سن بزرگتر حدود ۴ یا ۵ و ۶ هم با دخترا بهتر کنار میاد.مواظبشن. رعایتشو میکنن. پسرها خیلی ورجه وورجه دارن تو این سن انگار‌ یه جا بند نمیشن که البته طبیعیه.
بچه های بزرگتر که دیگه مدرسه ای شدن هم خیلی دوستش دارن خیلی توب مواظبشن. ولی خوب دیگه پسرم نمیتونه به اون صورت باهاشون بازی کنه.
و اینکه تو این سن باید حتما بازی با نظارت و دخالت بزرگترا باشه. باید اگه دعواشون‌میشه دخالت کرد حتما.
سن پسرم ۱ سال و ۴ ماهه.
و از همون موقعی که میتونست بشینه قرارهای دوستانه براش میذاشتم.
الان چندتا دوست داره که خونمون میان و خونشون میریم. فکر میکنم بیشتر دوس داره که نی نی بیاد خونمون و باهاش تو اتاقش بازی کنه. ولی رفتن به خونه بقیه و اسباب بازی های جدیدم خیلی براش جالبه.
خانه بازی هم بردمش چند بار. از وقتی تونست خوب راه بره. ولی با کسی هم بازی نمیشه. خودش بازی میکنه ولی بودن تو محیط بچه ها رو مسلما خیلی دوست داره.
مامان یونس🌜 و السا⭐ مامان یونس🌜 و السا⭐ ۱ سالگی
یه تجربه از بچه دوم آوردن بهتون بگم؟🥰

این روزا میبینم خیلی ها برای دومین بار باردار شدن
دوست داشتم تجربه های مثبتم رو به اشتراک بزارم باهاتون


من از اون اول بارداریم خیلی برام مهم بود
یونس حس مثبتی داشته باشه به خواهرش
🔺براش کتاب داستان هایی که در مورد خواهر یا برادر دار شدن بود می‌خوندم
روزا صحبت می‌کردیم در مورد نینی توی دلم

🔺بعد که السا به دنیا اومد
همسرم رفت برای یونس یه دوچرخه خرید
گفتیم آبجی واست کادو خریده
خیلی حالش رو خوب کرد این کادو
و هر روز با بابای خودم می‌رفت پارک


🔺بعد چون یونس خیلی بابایی بود
به همسرم گفتم میای خونه سمت السا نیا
اصلا بغلش نکن
فقط با یونس وقت بگذرون
خلاصه که یونس می‌خوابید
همسرم میومد پیش السا


یکی دو ماه گذشت با همه این کارهایی که کردیم
یونس خیلی بهونه گیر شد بود
دائم لجبازی میکرد
البته با مادرم مهد می‌رفت
با باباش هرشب پارک یا خانه بازی
با مشاور صحبت کردم
گفت چون از تو دور شده
یه بچه دیگه رو شیر میدی و بغل می‌کنی ناراحته ناراحتیش رو با لجبازی نشون میده
گفت السا الان فقط به شیر و خواب و پوشک تمیز نیز داره
بیشتر توجه آن رو بزار برای یونس

خلاصه که دیگه مهد هم خودم میبردمش
اون زمان هایی که بیرون بودیم السا پیش مامانم بود

🔺یه نکته مهم هم روتین بچه اول اصلا بهم نخوره
یعنی اگر پارک می‌رفتید
اگر مهد می‌رفت
اگر آخر هفته گردش داشتید
اون روتین رو بعد از به دنیا اومدن بچه هم داشته باشید


السا که هشت ماهه شد
یکم شیرین بازی هاش شروع شد😍
خداروشکر این دوتا دیگه رفیق شدن


ادامه توی کامنت👇