۱۳ پاسخ

من طبيعي به هيچكس پيشنهاد نميكنم ماماناي الان بدنشون قوي نيست هي زور ميزنن هي نميشه بچه نمياد احتمال سي پي رو بالا ميبرن حالا بيا غصه بخور چرا طبيعي زايمان كردم خداروشكر كن بچه ات سالم سلامت كنارته بقيه اش درست ميشه

تازه پسرک من مدفوع خودشو خورده بود و ۴۱ هفته بود و بند ناف هم دو دور دور گردن و یه دور دور دستاش پیچیده بود

دلیل افت ضربان قلبش چی بود؟ ☹️☹️☹️
چون منم دارم دوره های اموزشی میبینم و ورزش میکنم برای زایمان طبیعی

البته ناگفته نماند کسی که درد زایمان طبیعی رو میکشه نینی ش، وضعیت سلامتی و تکاملش بهتر از سزارینی هستش طبق تجارب و گفته های پزشک ها

همین اتفاق برای من هم افتاددد
ولی من چند ثانیه قبل اینکه وارد اتاق عمل بشم یه ماما کمکم کرد و خودمم زور های خوبی زدم و پسرم به دنیا اومد

عزیزم، خداروشکر ک حال خودت و نی نی خوبه
ورزش هایی هم ک کردی ضرر نکردی که ، اتفاقا باعث میشه زودتر سرپا شی بخاطر ورزش‌ها

طبیعی کلا خوب نیس من خیلی می ترسم برای بچه

چرا ضربان میاد پایین؟

خداروشکر ولی که نی نی شما سالمه
به سلامتی و خوشی بزرگش کنی❤️

دقیقا من برای همین اتفاقات غیر قابل پیش بینی تو روند زایمان طبیعی هست ک توان ندارم طبیعی زایمان‌کنم. تازه تو ک خوبی دختر دایی من بچه ش تو کانال رحم ک بود گیر کرد بردن سزارین کردن. زن داییم خودش میزد تو بیمارستان از ترس اینکه بچه معلول شه اکسیژن نرسه به مغز . هنوزم تصورش باعث میشه حالم بد شه. چه کاریه طبیعی ریسک بالا

چه ورزشهای میکردی دیگه طوری نیست نی نی سالم باشه

مبارکت باشه عزیزدلم اصلا مهم نیست مهم اینه تو تلاشتو کردی شاید صلاحت این بود ک سزارین بشی فقط ب سلامتی خودتو کوچولو فکر کن اینا همه گذراست

عزیزم خداروشکر همینکه نینیت سالمه

آخی عزیزم مهم اینکه الان نینی سالمه خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان بردیا مامان بردیا روزهای ابتدایی تولد
سلام منم بالاخره زایمان کردم
#تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من پنجشنبه برای معاینه و ان اس تی که خود دکتر نوشته بود رفتم بیمارستان
ان اس تی چندتا انقباض کوچیک نشون داد ولی گفت که ضربان قلب بچه خیلی تنده
دکترم معاینه کرد همچنان ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی بخاطر ضربان قلب بچه گفت که اورژانسی بستری بشم.
من پنجشنبه بستری شدم ساعت ۱۱ظهر
تا ساعت حدودا ۴ بعدازظهر با آمپول فشار هم دهانه رحمم باز تر نشد
کم کم معاینات دردناک شروع شد و دردهای منم همینطور
دردها بیشتر میشدن و دهانه رحمم نهایتا ۳سانت شد
من تا ساعت ۲صبح درد کشیدم و کیسه آبم رو پاره کردن و بخاطر درد زیاد بهم مسکن تزریق کردن که نهایتا ۱ ساعت جلو درد هارو گرفت ولی تا میدیدن که من دردم کمتر شده میومدن معاینه تحریکی انجام میدادن
ساعت ۳صبح انقدر گریه کردم و گفتم درد دارم که اپیدورال بهم تزریق کردن با دهانه رحم ۳ سانت و گفتن احتمالا تا زایمان اثرش بره
بعد اپیدورال حالم خیلی خوب شد و بلند شدم ورزش کردم