۸ پاسخ

عزیزم داستانت خوندم من بچم تا دنیا اومد نمی تونست نفس بکشه بردنش آن ای سی یو منم نشستم اون‌قدر گریه کردم مژه کاشت کرده بودم عین گریه در میاوردم چون چشام می سوخت دکترا خیلی حرفا نا امید کننده زنده بودن گفته بودن تو سر بچه خونه ب من نگفتن منم رفتم گفتم بگین چیشدع تا دکتر گفت تو سرش خونه ولی با دارو رفع میشه چون دخترم علائم تشنج تو آن ای سی یو داشت دیگه تا ۴ ماه دارو میخورد هر روز دیگع بردیمش نوار مغز روز شهادت پسر آقا امام رضا بود گفتم امام رضا بچع از دست دادی میفهمی چطوریه گفتم اینبار دیگه تعمل دردی ندارم خودم ب خونه نمی‌برم دیگه ک. تا نوار دکتر دید گفت خدارو شکر نوار عالیه من میگی بدنم یخ نمی‌فهمیدم چیکار کنم گفت چون دارو های خطرناک می‌خورده باید نیم سی‌سی یکماه ی روز در میان بده ماه بعدش هم نیم سی‌سی هر سه روز دیگه نیاز نیست من ۴ ماه بکوب گریه سر وضعم ببینی نمیگی ۲۰ سالشه میگی بیشتر چون کارم اشک بود گریه این‌قدر گریه ضعیف شدم خیلی دیگه

عزیزم دختر گلتو بردی دکتر
اوکی بود؟
انشالله که همیشه تنش سلامت باشه

دل خیلی بزرگی داری داستان زندگیتو خوندم الهی خدا توان صدبرابر بهت بده که تو سختیا کم نیاری

بالای چشمش

تصویر

میشه عکسشو بزارید

چجوری پف داره

چجور پفی داشته چشماش
دختر من زیر چشاش پف داره اشکال نداره؟

چشم من دعا میکنم حتما

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی قصد بارداری