کاش وقتی میریم مهمونی هرکی یه نظر نمیداد به آدم بخدا مادر بچه عادت بچشو میدونه آخر آنقدر گفتن به حرفشون گوش کردم که ببینن پسرم لجبازه پسرم شیرشو آورد بالا بعدش دیه هیچی نگفتن اما من عذاب وجدان گرفتم بمیرم براش وسط کتفم از حرص درد میکنه آنقدر توصیه می‌کنن و بچه من عادت کرده به روتین خودش خارج از اون لج میکنه🥲🥲🥲

اخ درکت میکنم و تا پسرمو یکم خوب میکنم رفلاکسش کنترل میشه باز با کارای خانواده ها و اینکه من حساسم و فلان بچه رفلاکسش تشدید میشه و من دق میکنم...

من که ریلکسترینم😅
همه جامیرم هرکسی هم هرچی میگه به کتفم میگیرم اگر خیلی اصرار بیجا کنن بچه رو بغل میکنم میبرم اتاقی جایی از دیدشون خارج باشم کار خودمو بکنم
جمعه هفته پیش خونه دوستای شوهرم بودیم صبحش رایانو حمام کرده بودم ۲,۳ساعت حسابی گرمش گرفته بودیم قبل از رفتنمونم کاپشن تنش بود
اونجا هم بخاری رو تخته‌گاز کرده بودن میگفتن کاپشن بچه در نیار کنار بخاری هم تکون نخور😑🫤😐
منم اخرسر به بهونه شیر دادن بردم اتاق لباساش عوض کردم اوردم بیرون باز گفتن لخت کردی بچه رو فلان
گفتم من بچم از اول گرم نگرفتم شماهم بخاریتون سرظهرگرما کم کنید خفه شدیم از گرما😅🤭

ااااخ گفتییییی
مادرشوهر من دیونه کرده منو میاد خونمون بچم خوابش میاد گریه میکنه هی کمر و دل بچرو محکم و تند تند میماله میگه دلش داره پیچ میخوره میگم بابا جان من مامانشم میدونم که بچم الان فقط خوابش میاد نه چیز دیگه. گوش نمیده هی دلشو میماله آرن هم هی لج میکنه جیغ میزنه گریه میکنه🤦‍♀️

کلا یسری عادت ها از بین نمیره مثلا چرا دندان درنیاورد ؟ چرا راه نمیره ؟ چرا حرف نمیزنه ؟ چرا ازدواج نمیکنه ؟ چرا بچه دار نمیشی ؟ چرا دومی رو بارداری ؟ چرا دختره ؟ چرا پسره ؟.

ببین همیشه روراست باش حتی باخودت، کسی نظر داد بگو خودم بهتر میدونم چرا بچه آذیت بشه

اره بخدا گل گفتی
حالا بچه من همیشه منو ضایع میکنه اونا میگن دیدی ما راس میگیم ؟
جالا چی گفتن؟ گفتن زیاد شیزش بده؟

شما میگی مهمونی
منکه با خانواده همسر زندگی می‌کنم و اونا دیگه باید تو این سه ما بچم رو شناخته باشن😀
ولی هروز دارم یه چیزهایی مثل اینکه
چقد خوابش سبک
رژیم غذایی دارم
باید یه روز میون بره حموم
بچه گرمایی و با پتو نمی‌خوابه
رو توضیح بدم
هروز هروز😐

کاش تمام مردم همه مادار یاد بگرین بچه رو مقایسه ننکن همه ازنا از اون جا میاد

همه با این موضوع درگیریم، کاش یاد بگیرن حرف نزنن و ما هم یاد بگیریم با احترام مرز تعیین کنیم

آخ گفتی
یکی میگه شیر بده یکی میگه نه بچه که لج نداره یکی دیگه میگه وا خوب خوبید دیگه اما فقط خودم میدونم روتین خوابش چطوره تغذیش چطوره وو
بخاطر همین چیزا دلم تمیخواد جایی برم با اینکه جوابشونو میدم اما به شدت تو دل و ذهنم عصبی میشم

وای دقیقا بعد درسته ما مامان اولی هستیم ولی بلاخره هیچ کس اندازه ما بچه ی مارو نمیشناسه نمیدونه چی میخواد ولی متاسفانه اینو بقیه نمیخوان متوجه بشن

وای گفتی
بخدا دیگه دیوونه شدم دوست دارم زود برم خونه ی خودمون
خسته شدم اینقدر هر کی یه سازی میزنه
تازه بدتر از همش میگن به بچت شیرنمیدی لاغره
بچرو مریض کردی وـــ

اره واقعا هر بچه ی یه جوره همه ی بچه های یکی نیستن ک از هر لحاظ د هر نظر فرق دارن فقط مادر میدونه عادتشووو
منم هر جا میرم یه نظری میگن منم فقط میگم باشع
ولی کار خودم و میکنم😂😂😂😂

دقیقا من دیگه توان ندارم چند روز گردنم گرفته حوصله هیچکس ندارو