دوستان بیاید یکم دردودل کنیم
من صبا که بیدارمیشم انگار از اول غمای عالم میاد تو دلم حس میکنم از همه عقب موندم و بچه دار نمیشم و خیلی حال بدی دارم
مثل افسرده ها شدم همه یا حاملن یا بچه بغلشونه فک نمیکردم هیچوقت برا من انقد سخت باشه😔

هنوز که سنی نداری عزیزم همسنای ما تازه ازدواج میکنن منم بارداریم ناخواسته بودش چون ب نظرم زود بود عجله نکن انشالله ب وقتش اتفاق میفته بهترینا برات

مشکلی چیزی ندارین خودتو و همسرت

هممون همینیم عزیزم فقد تو تنها نیستی

منم خیلی استرس دارم از این طرفم زخم دهانه رحم دارم فعلا نمیتونم اقدام کنم😔

البته طبیعی هست حس عقب افتادن از بقیه ولی خوب نباید بزاریم ماندگار بشه این حس وقتی میاد سراغت سعی کن بپذیری این حس و درک کنی و بعد شروع کنی به گفتن گفتمان درونی مثبت که عشق الهی هم اکنون رحم من و برای بارداری آماده میکنه و خداوند زمانبندی ش دقیقه وقتی بارها و روزانه تکرار کن تا ذهنت به نکات مثبت عادت کنه

چند سالته عزیزم

عزیزم هنوز سنی نداری که آخه، چندوقت هست ازدواج کردی و‌چندوقت هست در حال اقدامی؟

منم فکر میکردم راحت چند تا بچه بیارم
ولی وقتی تو ۹ هفته ایست قلبی کرد فهمیدم اصلا ب این سادگیا نیست و تا ته بارداری باید کلی ترس و لرز بکشم ک تا اخر ۹ ماه سالم بغلم میرسه یا ن
اصن استرس اینو باید بکشم ک بعد این سقط باردار میشم یا ن

بابا تازه ۲۶ ای دخمل این چ حرفیه

عزیزم من همسن شما بودم تا زه چندماه بود ازدواج کرده بودم و اصلا به فکر بچه نبودم تا دوسال پیش که تقریبا۲۸/۲۹سالم بود افدام کردم اولش شد خارج رحم چقدر سختی کشیدم بعد چهار ماه مجدد اقدام کردم باردار شدم و متاسفانه توی ۳۶هفته زایمان کردم دکتر دیر رسید بچه توی کانال زایمان گیر کرد اکسیژن نرسید دو روز بعد فوت کرد و من با اون همه بخیه جیغ میزدم باز بعد چند ماه اقدام خواستم بکنم مادرشوهرم فوت کرد بعد اقدام کردم چندماه نگرفت نا امبد شدم ولی الان خداروشکر باردارم تو نمیدونی توی تقدیرت چی نوشته شده هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته

نمیدونم چرا خدا با ما اینجور میکنه

به خدا از دیروز یه چشم خون یه چشم اشک برو تاپیک هامو ببین

منم همین جوریم