۵ پاسخ

دقیقا منم امشب با خدا حرف میزدم ک یکی غصه داره ک مادر نداره یا حتی ی ادم از زندگیش رفته...بعضیام ک همه ادما رو دورو برشون دارن اما خیلی تنهان..هیچوقت کسی کمکشون نیست.. چ مالی چ اینکه پشتش باشن..از شوهر گرفته تا بقیه...فقط باید دورتو خلوت کنی و فقط خدا رو داشته باشی...چون خدا همه چی رو داره

درکت میکنم مریضیه بچه برای مادر خیلی سخته...ب امیدخدا ب سلامتی این تبو میگذرونه.خدا کمکش میکنه..چرا میگی بی کسی؟ فقطو فقط ب این فکر کن ک تو خدا رو داری فقط همینو بس... ب قدری باورش داشته باش ک قلبت قوی میشه...هر لحظه کنارت حسش میکنی.دیگه ب هیچ آدمی نیاز پیدا نمیکنی..از کسی توقعی نداری...

عزیزم بخدا یه شب برا تب پسرم منم نشستم حسابی گریه کردم پیاز حلقه کن بزار کف پاش جوراباشو بزن تو سرکه سیب و گلاب بپوشون عین معجزس بخدا تب پسرم بحدی بالا بود پروفن و شیاف و پاشویه هم یذره کمش نکرد پیازه عالی بود

عزیزم نگران نباش و اروم باش همه چیز درست میشه، بچست دیگه بچه همینه باید اروم باشی و خود دار سخت نگیر میگذره داروهاشو بهش بده پیشونیشم مرتب با دستمال و اب ولرم خنک نگه دار تب قطع میشه نگران نباش

بخاطر تب‌ بچه گریه کردی؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان باران و بهار مامان باران و بهار ۳ سالگی
بچه ها میشه راهنماییم کنید،من سر باران واسه لباس پوشوندن و دارو دادن اصلا مشکل نداشتم همیشه باهاش حرف میزدم همکاری میکرد ،وقتی نوزاد هم بود مشکلی نداشتم اما سر بهار واقعا از تعجب دارم شاخ در میارم ،به شدت حساسه واسه کوچکترین چیزی که بشه گریه می‌کنه ،دیگه هر بار می‌خوام لباسش رو عوض کنم استرس میگیرم ،دارو هر وقت بهش میدم با بدبختی میدم هر چی بازی میکنم هر چی میخندونم فایده نداره آخر سر انقد جیغ میزنه و گریه میکنه صداش میگیره و به سرفه میفته ،حتی واسه آزمایش هم طرف اصلا آمپول رو بالا نیاورده بود که بزنه فقط دنبال رگ میگشت انقد گریه کرد که سیاه شد ،باران یه صدا میداد و تمام،واکسن که میزنم براش نور علی نوره ،از وقتی که سوزنو میزنن تا یکساعت بعد گریه میکنه و هق هق میزنه ولی باران انقد آروم بود بهداشتیا میگفتن خوشبحالتون چه بچه ی ارومی،تو پنج روزگی که تست خون ازشون میگیرن بهار انقد ترسیده بود اصلا خون در نمی اومد بمیرم براش بیست بار یارو رو زدن به پاهاش،اصلا خیلی خیلی بچه ی حساسیه ،بچه های شمام همینن؟راهکار دارید واسه عوض کردن لباس و دارو دادن؟
مامان آرسام مامان آرسام ۳ سالگی
سلام مامانا پسرمو سه ساعت گذاشته بودم پیش کسی برای انجام یکاری اونم داخل گوشیش ماشین بازی دانلود کرده بود داده بود پسرم بازی کرده بود ازون به بعد پسرم همش میگفت مهسا برام داخل گوشیش ماشین تصادف گذاشته توم بزار منم ب اصرار پسرم بازار دانلود کردم چندتا بازی دانلود کردم نمیدونستم پسرم اینقدر وابسته به گوشی و بازی میشه یعنی توی این یک هفته دهتاا بازی دانلود کرده صبح که چشمش رو باز میکرد گوشی بده بازی تا شب. منم الان با مامانم صحبت میکردم پسرم لج گرفت گوشی بده بازی کنم بازی کنم نذاشت با مامانم صحبت کنم منم بهش گفتم همه بازیارو پاک کردم نیم ساعت بغلم گریه کرد خوابش برد واقعا نمیدونم باید چیکار کنم بنظر تون همه رو پاک کنم از فردا عادتشو ترک بدم؟؟؟همش یک هفته بعد هم نمیشه ولی خیلی وابسته شده بود به بازی اصلا دوست ندارم نصف روز مهد می‌ره نصف روز هم خودش تنهایی یا با من یا روزی یکی دوساعت برنامه کودک میگذروند ولی چند روزه سرش همش تو گوشی بود
مامان سلوا مامان سلوا ۳ سالگی
سلام .. واااایی دیگه نمیدونم از دست رفتارای سلوا چیکارکنم. دیشب گیرداد برادرزادم پیشش بخوابه اونم نموند رفت خونش 2 ساعت فیکس گریه که بگو بیاد هرچی میگم خب عزیزمن باباش نمیزاره باید خونش بخوابه میگه نه بالاخره خوابش برد به سختی ساعت 6 باز گریه اومده که کولر خاموش کن پنکه رو خاموش کن خاموش کردم بازم گریه که چرا اصلا روشن بودن اینا آخرشم بهم گفت بیشعور! رفت تو اتاق دیگه باز گریه رفتم چیه مامان میگه خفه شو باهام حرف نزن!! باز گریه مامانم رفت دنبالش برد باز خوابوندش .. نمیدونم چرا بامن چپه من تا جای که راه داشته باشه باهاش کنار میام فقط وقتایی که جیغ میکشه و بهانه الکی میاره و گریه میکنه عصبی میشم سرش داد میزنم اونم بیشتر واکنش بقیه رومخمه واسه خودم بود میزاشتم گریه کنه تا وقتی گذاشت برم نازشو بکشم ولی اینجا بچه گریه و جیغ بقیه هم این چرا اینجوری شده ببرش روانپزشک جنی شده ببرش پبش دعانویس چقد لجبازه چقد بی ادبه چقد چقد چقد ... بیشتر دیونه میشم ... تا خونه پیدا کنم برم سرخونه و زندگیم هم خودم هم بچم روانی میشیم
مامان آراد 🫀🧒 مامان آراد 🫀🧒 ۳ سالگی
تو تربیت بچه ها با همسرتون هم نظر هستید؟؟ ما تقریبا نظرات و روش تربیتمون یکیه ولی یه مشکلی ک دارم اینه که من دوست دارم بچه هام واسه داشتن وسیله های مختلف قانع باشن، ولی شوهرم نه. کافیه بچه بگه فلان چیزو میخوام . سریع میخره واسش.
مثلا چندروز پیش رفتم واسشون لباس بخرم دخترم اسپری بدن بچگونه دید گریه و جیغ و داد که بخر واسم. نخریدم قربون صدقش رفتم اروم شه ولی تا خود خونه فقط گریه کرد یکساعت گریه کرد
دوباره دیروز رفتیم همون مغازه شلوار اسلش بخرم واسه پسرم. دوباره دید یادش افتاد . بمن گفت دید اهمیت نمیدم رفت پیش باباش گفت لطفا پیس پیس لطفا پیس پیس ناز و ادا اومد . باباشم سریع واسشون خرید😐😐
اول اینکه چ معنی داره بچه ۳ ساله اسپری داشته باشه ؟
بهتره مثلا ۷سالگی برای اولین واسش بخریم ک واسش معنا داشته باشه و ذوقشو کنه.
و اینکه از دیشب بخدا سردرد گرفتم اااانقدددددررر اسپری زده خفه شدیم از بوش. هرچی میگم نزن رفتیم بیرون بزن.انگار نه انگار😮‍💨
دیگه ساعت ۱۰ شب دیدم جیغش دراومده دیدم اسپری زده تو چشمش. با اب خنک شستم دیگه عصبی شدم از دستش گرفتم گذاشتم داخل کمدگ
از ۱۰ شب باور کنید تا الان یه بند گریه کرد ک بده. لطفا پیس پیس بده. دیگه نمیزنم
انقدر گریه کرد ۲ساعت بکوب تا بالاخره تو بغلم با ناز و نوازش خوابید
مطمعنم اگ امشب شوهرم خونه بود اصلا ازش نمیگرفت و تازه میگفت چرا گریه بچه رو الکی درمیاری😐😐