۶ پاسخ

منم با اینکه داداشمو نگه میداشتم حتی جاشم عوض میکردم میبردم میشستمش بهش شیشه شیرشو میدام و...
بچه هم با فاصله های دوسال تو فامیل بوده یعنی هر لحظه یه بچه ای وجود داشته
و من فکر میکردم به خاطر این قضیه اینا خیلی راحته برام بچه داری
وقتی بچم به دنیا اومد دوروز اول اصلا خودم نمیتونستم از روی تخت بردارمش یکی بابد میداد بغلم سرپا هم اصلا بغلش نمیکردم میترسیدم
بعد دوسه روز مامانم خواب بود بلند شدم بغلش کردم سرپا راه بردم... و حس میکردم چه کار خطرناکی دارم انجام میدم و ریسک کردم
پوشکشم به عیچ عنوان نمیتونستم عوض کنم یه بار آبجیم داشت عوضش نیکرد به من گفت بیا کمک دست و پامو گم کرده بودم خونه مامانمم رفتم باز همین بودم فقط بلد بودم شیرش بدم حتی آروغشم مامانمو آبجیم میگرفتن
ولی یهو اومدم خونه خودم یهویی سد یعنی یه سر اومدم خونه که برگردم یعنی فقط رفتم یه سر بزنم موندگار شدم نرفتم دیگه... و مجبور بودم خودم انجامش بدم
یه شبه همه ماراش افتاد گردن خودم
و حتی جاشم عوض مردنی بردم باسنشو شستم....
یعنی انگار آدم بلدِ ولی میترسه از انجامش وقتی تو موقعیتش قرار بگیری و مجبور باشی خودت میبینی که میتونی

دقیقا منم همینطورم🫡

فقط آموزش شیر دهی داره!

نه بابا....میخاد نحوه شیر دادن رو بگه....و مواضب باشی شیر نپره تو گلو....آروغ بگیری.....صاف بدون پشتی نخابه که شیر بره تو گلوش‌.....و علائم خطر....

از آموزش های اینترنت استفاده کن
توی یوتیوب باید باشه

نه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان Rasta👼 مامان Rasta👼 روزهای ابتدایی تولد