منم اومدم برای زایمان😍
یادمه وقتی تستم مثبت شد منتظر این بودم کی وقتش برسه برم سنو فلب و صدای قلبشو بشنوم..
بعدش انتظار انتی و بعدش انومالی کلا تو انتظار بودم برای سنو دوس داشتم زود بگذره...
از یه طرفی نگران وزن دخترم بودم که دکتر گفت کمه چون وزن پسرمم کم بود و ۱۶۹۰ تو ۳۴ هفته به دنیا اومد دو هفته تو دستگاه بود ولی خداروشکر الان شش سالشه و هیچ مشکلی هم نداره...
منم استرس اینو داشتم که نکنه دخترمم زود دنیا بیاد با وزن کم ولی خداروشکر فک کنم ۲۵۰۰ بشه من که راضیم همین که سالمه خودش یه دنیاس...
ماه پنجو نیم تا ششو نیم و از ۳۲ هفته کلا برام زود گذشت...
تو بارداری کلا دغدغه وزن کم و زایمان زودرس داشتم وگرنه خداروشکر هیچ ترس و مشکل دیگه ای نداشتیم..
الان خیلی خوشحالم یکم استرس دارم ولی چیزی نیست..
خیلی خیلی خداروشکر میکنم که ب من دوتا بچه سالم داده و تونستم این بارداری رو به سلامت پشت سر بگذارم..
انشاالله چشم انتظارها دامنشون سبز بشه
انشااللله باردارها به سلامتی زایمان کنن و با بچشون برن خونه
انشاالله هر کی هر مشکلی داره حل بشه ..
❤️❤️❤️

تصویر
۱۵ پاسخ

انشاالله بسلامتی زایمان کنی عزیزم
دکترتون کیه؟
چند هفته بهتون نامه داد؟

درد داشتی ک رفتی برای زایمان طبیعی یا سزارین

ان شالله به سلامتی زایمان کنی عزیزم
من فردا میرم بیمارستان که پسرمو بدنیا بیارم

انشلا به سلامتی زایمان بکی
سزارینی ؟

عزیزم بسلامتی زایمان کنی.
طبیعی یا سز؟

انشالله بسلامتی زایمان کنی عزیزدلم برای منم دعاکن🩷

ان شاالله به سلامتی و خوشی
برا ما هم دعا کن

انشالله به سلامتی زایمان کنی و نی نی رو بغل کنی
سر زایمان مارو هم دعا کن

عزیزم طبیعی هستی

بسلامتی عزیزم 🥺😍
سزارین هستی ؟

بسلامتی عزیزم
ان شاءالله قدمش خیر باشه

انشاالله بسلامتی زایمان کنی عزیزم خوش قدم باشه .زیرسایه پدر ومادر بزرگ بشه🙏🙏🙏

عزیزم انشالله بسلامتی قدمش خیر باشه براتون بسلامتی دلخوش بیاید خونه
مبارکه 🥰❤️

عزیزم به سلامتی زایمان کنی و نینی رو بغل بگیری برا منم دعا کن

انشالله بسلامتی زایمان کنی و نینی رو بغل بگیری گلم😍

سوال های مرتبط

مامان ⁦کیان مامان ⁦کیان روزهای ابتدایی تولد
تو این ۹ ماه بارداری هر روز هر لحظه اش برام پر از استرس بود اوایل که فهمیدم باردارم هفته ۶ یا ۷ بارداری بودم نمی‌خواستمش اصلا نمیتونستم با خودم کنار بیام که دارم مادر میشم حتی یه کارای بیخودی هم کردم ولی خب وقتی رفتم واسه تشکیل قلبش هفته ۸ بارداری بودم همین که صدای قلبشو شنیدم اشکام سرازیر شد بغض گلومو گرفت همون لحظه گفتم تو چجوری دلت اومد اون کارا رو کنی .... گذشت و گذشت و فندق کوچولوی من هر روز تو شکمم بزرگ و بزرگتر میشد تا ماه پنج بارداری خیلی سخت شد حالت تهوع و استفراغ بارداری تا پنج ماهگی باهام بود ماه شش خوب بود و خوش گذشت و وقتی وارد ماه هفتم شدم با اینکه هیچ مشکلی نداشتم ولی همش ترس از دست دادن داشتم اینکه یه وقت زایمان زودرس نشم بچم زود به دنیا نیاد هر روز و هر لحظه ترس از زایمان زودرس داشتم همش با خودم میگفتم ینی میشه من هفته ۳۸ بارداری رو ببینم ؟؟؟!!میشه بچمو وقتی کامل شده و زایمان زودرسی درکار نیست ببینم؟؟
بلد شد واقعا شد و من الان ۳۸ هفته و ۱ روز بارداری هستم
و فردا یا پس فردا میرم برا زایمان!!! باورنکردنیه اون همه استرس اون همه خودخوری اون همه اشک همش گذشت و فقط چند قدم مونده که به پسر کوچولوم برسم 😍😍😍🧿
امیدوارم این یکی دو روز هم به خوشی بگذره و من کیان کوچولوم رو بسلامتی بغل کنم و ببوسمش😘😘خیلی دوست دارم پسرم بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهتم💓💓

این متن رو گذاشتم بمونه به یادگاری🥹💙 1404/9/2
مامان نیل مامان نیل ۳ ماهگی
ادامه ی تاپیک قبل…
بعدش گفت بزار خونرسانی ایناشو چک کنم که چک کرد و گفت خونرسانی و.. اش مشکلی نداره خداروشکر،بعد که دوباره رفتم تو بخش تا دکتر بیاد و بگه چی به چیه واقعا استرس داشتم و حالم خیلی بد بود حتی فکر میکردم بخاطر وزن نگرفتن بهم ختم بارداری بده،بعد که دکتر اومد خیلی ریلکس گفت خب کیسه ابتم که سالم بود مرخصی امروز با نگرانی گفتم دکتر وزنش چی و توضیح دادم ،دکترم با خونسردی گفت خب خودت با این جسته توقع داری چی بزایی (من خیلی خیلی کوچولو و ریزه میزه ام خودم)گفتم ینی هیچ مشکلی نیست؟گفت نه فقط غذاتو خوب بخور کافیه

ولی من خیلی نگرانم و حس میکنم شاید دستگاه سونو مشگل داشته یا کسی ک سونو میگرده وگرنه تو دوهفته صد گرم وزن گرفتن بنظرتون واقعا نگران کننده نیست؟دکتر چرا انقد خونسرد بود اخه😐کسی بوده اینطوری شده باشه؟بچش وزن نگیره؟یا با وزن خیلی پایین تر از وزن نرمال به دنیا بیاد؟
حالا میخوام تو چن روز آینده ی سونو دیگه برم ولی خب خیلی نگرانم☹️☹️