۵ پاسخ

حق داری واقعا
اگر پیش مادرشوهرت میمونه گاهی بزار پیشش و برو یکم بیرون بگرد کافه برو خلاصه تنها باش تا کم کم حالت بهتر بشه

عزیزم بچه همینه
دخترای من گریه عو ترین بچه هستن
پیش هیچکسم نمیمونن هیچکس
دوتام هستن

واقعا چرا بچه دارشدیم خیلی سخته منم دیگه بریدم همش بچه داری کارخونه

بخدا منم همین حسو دارم
گاهی ب جنون میرسونه منو سرش داد میکنم ای خدااااااا کی اینا درست میشن
پسر من فقط پیش من و باباش میمونه
شوهرمم ک صبح میره سر کار غروب میاد، دو ساعت میگیره میخوابه شبم ک همش تو گوشیه بچه رو نگه نمیداره، ولی همین ک شوهرم هست یکم احساس مسئولیتمو کم میکنم ب کارام میرسم

همه روانی شدبم عزیزم چه میشه کرد سخته دیگه مادر شدن
خدا بزرگه

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۲ سالگی
خانوما یه سوالی داشتم میشه لطفا کمک کنید پسر من خیلی گریه میکنه از صبح که از خواب بیدار میشه گریه میکنه تا شب که بخواد بخابه برا چیزای الکی میزنه زیر گریه خودشو پرت می‌کنه زمین جیغ میزنه خودشو گاز میگیره مبل رو گاز میگیره یا منو یا هم خواهرشو موهاشو میکنه سر من داد میزنه هر کاریم بکنم بدتر میشه بخدا از صبح هم که بیدار میشه همش دستم به دهنشه که گرسنه نباشه بهونه گیری کنه صبح برا صبحونه تخم مرغ میدم تا وقت نهار که بشه شیر موز میدم بهش ظهرا غذاهایی متنوعی درست میکنم میدم ساعت ۲ اینا میخوابن دیگه تا ساعت ۴ و نیم و ۵ بعدش که بیدار میشن بهونه بیرونو میگیرن باباشون میبره پارک تاب بازی یک ساعت دوساعتی میگردونه میاره اورد که خونه بازم گریه میکنه خودشو پرت میکنه اینور اونور میبرمش حیاط ماشین سواری میکنن باهاش بازی کنم باهاش اما بازم گریه میکنه همش دنبال پدرش گریه میکنه که منو ببره اونم کار داره نمیتونه که همش پیش این باشه منم هر کاری میکنم سرشو گرم کنم دنبال پدرش گریه نکنه نشدنیه که نشدنیه دیگه کم میارم از بس باهاش حرف میزنم نازشو میکشم که گریه نکنه هر کاری بگید کردم بخدا سر کتاب هم باز کرذم اما بازم اروم نمیشه اصلا دیگه موندم چیکار کنم از دست گریه هاش از صبح تا شب ۱ ساعت اروم نیس که بگم ارومه منم مغزم استراحت میکنه نه همش گریه همش بهونه خسته شدم دیگه دیگه بعضاً عصبی میشم داد میزنم سرش میزنمش بعدش خودم ناراحت میشم خودم خودمو میزنم که دستم بشکنه چرا زدم 😭😭😭😭😔😔