۲۶ پاسخ

خاک توسر شوهرت چرا باهاتون‌ اینکار و کرده اعصابم‌ خورد شد یعنی چی آدم زنی‌ که تازه زایمان کرده رو میزنه یا با دهن کثیفش‌ میره سمت بچه 😑😑

به مادرشوهر پدرشوهرت زنگ بزن جمعش کنن

بچه هات چند سالشونه

با ازمایش خون مشخص میشه تا مدت ها الکل تو بدنش میمونه

عزیزمم من خیلی ناراحت شدم
توکل کن به خدا و توسل به امام زمان قطعا کمکت میکنن
می‌خوای یه مشاور خوب بهت معرفی کنم ؟
خیلیا بودن شرایط بدتر از شما رو داشتن ولی خوب شدن زندگیشون رو روال افتاد

وا چرا این کارو کرده لعنتی ؟؟؟؟

غلط کرده با مادرت دوتایی میزدینش صدا سگ بده اون مست بوده زورش کم بوده بخدا حواله میدادی گوشیتو تو سرش
بعدم هرکی پرسید میگفتی مست بوده دفاع از خودم کردم
اگه اون تورو زد تو فقط کتک خور نباش حداقل گازش بگیر دوتا بخوابون زیر گوشش موهاشو بکش عین یه ترسو نگاهش نکن بزنش که دیگه از این غلطا نکنه این مرتیکه فقط منو میخواسته چنان میزدم که برگرده اونجایی که ازش اومده بیرون

ننه بابا ندارن زنگ بزنی جمش کنن گوه پسرشون رو

تنم لرزید خدا مرگش بده😢
امنیت جانی ندارید عزیزم، من باشم یه لحظه باهاش نمیمونم با این سن کم چرا با این لاابالی ازدواج کردی

اخی عزیزم خیلی ناراحت شدم اشکال نداره خودتو ناراحت نکن تازه زایمان کردی خوب نیست برات
یه کم اب طلا خودت بخور یه ایه الکرسی هم بخون فوت کن رو دخترت

الان ترست برای چیه؟

اصلا نگران نباش اون مستیش بپره میفهمع چ غلطی کرده منم ی نمونشو دارم بعد خودش ب غلط کردن میوفته شرمنده میشه 🤦

تودوران بارداری هم اینکارا کرده باهات؟

خاک تو سرش . الکل خورده دیگه چرا اومده بالا سر بچه ۱۰ روزه . چقد بی فکره 🫠

حیوانه مگه مست بود میزدیش تا همونجا بیفته وحشی رو

دخترشو مثلا میخواد کجا ببره ننه ش نگهش میداره یا خودش از همه مهم‌تر یه بچه ۱۱ روزه رو هیچ کس نمیتونه از مادرش جدا کنه
سعی کن خودتو کنترل کنی خیلی سخته واقعا ولی کاری که شده الان باید بخودت و بچه ت برسی

ای وای 🥺این شوهرت چقدر بیفکر و نامرده اخه الان بیشترین نیازوب شوهرت داری .انشالله ک حل شه عقلش بیاد سرجاش

یه کم با بچه حرف بزن ماساژش بده نازش کن لالایی بخون آروم میشه
با اون احمق هم صبح حرف بزن

كاش وقتى مسته باهاش دهن به دهن نشى و كاريش نداشته باشى

عزیزم بگو خودتو جمع کن دیگه بچه داری عین لات لوتا مست بیای خونه دیگه این دوران گذشت ایقدر بدبخت نباش درست حالیش کن .

نترس عزیزم پاشو ی آب قند بخور
ولش کن بذار حالش بیاد سرجاش باهاش صحبت کن
دورازجون همه بچها همین چنتا مورد نامادریو براش تعریف کن بگو اگ مادر نباشه هیشکی دلسوز بچه نیست این بچه فقط شما دوتارو داره

😢😢عزیزم سعی کن اروم باشی
چی بگم والا
ولی سعی کن با استرس و ناراحتی بهش شیر ندی بخاطر دخترت هم ک شده خوب باش انشالله که خیره و همسرت دیگه تکرار نمیکنه

خدا این مردای بیفکر لعنت کنه
نگران بچه نباش چیزی نمیشه

آخی🥲حالش خوب سد بگو ازاین بعد تا مستیش نپرزد سمت خونه نیاد

وا مگ مریضه وحشی

ای بابا نترس اب طلا درست کن بخور توکل برخدا کاش بری خونه مامانت تااروم شی یکن

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
هانای من الان ۲۷ روزشه... با اینکه خیییلی دوسش دارم ولی حس میکنم اصلا حوصلشو ندارم.. توروخدا میشه بیاین بهم بگین این حس طبیعیه یا من مامان خوبی نیستم براش؟
من زایمان خوبی داشتم و خیلی زود تونستم سرپاشم، کمک داشتم، مامانم هنوزم بهم کمک میکنه، شبایی ک نمیتونستم نگهش دارم وقتی میدید نمیتونم آرومش کنم اون بازیش میداد تا آروم شه و دلدردشو فراموش کنه... فقط دقیقا از فردای زایمانم دعوا ها و جنجالای عجیییب با خانواده شوهرم شروع شد... همسرم جلوی ادامه دعوا رو گرفت ولی ناراحتیش تا الان باهامون مونده... دعواهای واقعا سنگین..
حس میکنم دلم واسه دونفره هامون تنگ شده... دلم واسه یه خواب راحت و بدون قطع شدن تنگ شده... حس میکنم کمبود محبت گرفتم.. وقتایی ک شوهرم دخترمو بوسش میکنه یا بغلش میکنه بهش حسودیم میشه...حس میکنم دخترم تو بغل همه آروم میشه به جز من!
نمیدونم چمه....
ما خودمون بچه میخواستیم.. ولی الان من حتی حوصله خودمم ندارم... بیاین بگین طبیعیه؟ میتونه به خاطر دعواهایی ک پیش اومده باشه؟
مامان آیلین کوچولو🎀 مامان آیلین کوچولو🎀 ۴ ماهگی
همون موقع ماما همراهمم اومد انگار به جون به جونام اضافه شد خانم حاجی زاده از مرکز مادرانه دیگه اومد کمکم گفت بیا ورزش گفتم اصلا نمیتونم گاز و دادن دستم که نفس بکشم ولی انگار هیچ تاثیری نداشت فقط یه ذره بعد به ربع بیست دقیقه خیلی کم درد و کم کرد ولی بلافاصله برمیگشت فقط حالت گیجی و بی حالی میداد تو حال خودم نبودم انقد درد داشتم زمین و زمان و چنگ میزدم دیگه گفتن وقتشه هرموقع درد داشتی زور بزن من با هر درد تا جایی که میشد زور میزدم ولی انقد فشار رو پایین تنم بود حس میکردم الان میخواد پاره بشه زور زدنا همینجور ادامه داشت تا دیدم اومد بی حس کنه برش بزنه آمپول زدن موقع برش قشنگ فهمیدن با قیچی برید ولی درد نداشت و بازم زور میزدم تا اینکه دیدم خیلی فشار میاد یه دفعه دیدم کله بچه تو دست ماماعه یه زور دیگه زدم و بدنش اومد، گذاشتن رو سینم اصلا تو حال خودم نبودم نمی‌دونستم چیکار کنم باورم نمیشد من یه بچه به دنیا آوردم😭بعد بچه رو بردن اونور و گفت یکم دیگه زور بزن جفتت بیاد اونم اومد و تموم شد و نوبت رسید به فشار شکم خیلی درد داشت مردم و زنده شدم🥲بعد بخیه زد که اونم خیلی درد داشت بعضی جاها که بی حس نمیشد قشنگ جیغ میزدم و خوب همش تموم شد و از دردا خلاص شدم یک دفعه و حس کردم بدنم یکم جون گرفته بعد دیگه کارا تموم شد وبچه رو شیر دادم و پاشدم خودمو شستم و لباسارو عوض کردم که بریم بخش...