مامانایی ک کوچولوهاتون پستونک میخوردن
چحوری ازشون گرفتین خودشون ترک کردن یا خودتون ندادین🤔
من هنوز قصد گرفتن نداشتم چون داره دندونای نیشش درمیاد دیدم اذیته گفتم ولش بزار دربیاد بعد که دیشب اتفاقی کنده شد پستونکش نورا بهش میگ( او)🤣
ساعت۱۱شب بود منم دیگ ندادم هی بهش گفتم ببین خراب شد کثیف شد گفتم ببین داداش نداره(پسرابجیم) ابجی ندارع(دخترخاهرشوهرم) زینب ندارع(دختر داداشم) ممد نداره(عموش)🤣🤣یکم قانع شد باز میخاس بخابع بغض میکرد میگف(او) نشونش میدادم میدید نمیتونه بخوره پرتابش میکرد بلخرع یساعتی طول کشید بخابع صب زودساعت۹بیدارشد دید روی مبل پستونکش کرد دهنش دید همون کنده خودش شرو کرد ب گفتن ک ابجی دادا عینب ممد یعنی ایناها ندارن🤣🤣🤣گفتم اره بزرگ شدی خلاصه الانم خابید بازگف (او) خودش نگاش کرد دید خرابع نخورد خابید
ان شاالله اگ امشبم بخابه بدون پستونک دیگ ترک کرده
یکی از استرس اور ترین چیزایی ک میخاستم ترکش بدم همین پستونک بود چون جدیدا وابستش شده بود

تصویر
۴ پاسخ

عزیزمممم🥹

منم همین روش رو انجام دادم فقط شب اول و دوم سخت بود و خواب ظهر اول و دوم. بعدش هر روز نسبت به قبل بهتر شد و تایم خوابوندنش کوتاه تر و نق و بهونه گیری کمتر. الان هم کلا فراموش کرده حتی اون روز که پستونکش رو دید هم بی تفاوت بود خواست بزاره دهنش گفتم نه واسه نی نی ها هست بیخیالش شد. البته تنها تفاوتش این بود که پستونکش خراب نشد کلا از وقتی خواستم بگیرم ازش قایمش کردم. اسمش هم نمی بردم که یادش نیوفته.

نخر بزار همیجوری پیش بره و تمام و ترک پستونک

من غم از شیر گرفتنش و دارم 🥺
البته ک تا خوده ۲۲ماهگی میدم ولی بعدش چی🥺 خیلی برام سخته گرفتنش از شیر انگار می‌خوام خودم ازش جدا بشم 🥲

سوال های مرتبط

مامان زینب جون😍👶🏻 مامان زینب جون😍👶🏻 ۱ سالگی
سلام🤕 بیایید ی چیز تعریف کنم
ما دیروز ناهار جاتون خالی جوجه داشتیم برای زینب گلی ریز کردم ولی دیدم ک دوسه بار قورت داد من همونجا گفتم نکنه دونه بشه خلاصه گذشت یکم بهونه گیری کرد بعد دیگ چون خونه مامانم بودیم سرگرم بود اومدیمم خوابید صب بیدار شد یکم بهونه میگرفت باز ظهر خوابید بیدارم شد اوکی بود یکم گذشت بهونه گیری کرد من فک کردم پی پی کرده سریع کارامو کردیم رفتیم حموم دیدم نه چیزیم نبوده خلاصه حموم کردیم اومریم خیلی بهونه میکرد میان وعده اشو دادم اوردم قطره اهنو بدم دیدم داغه فکردم گرمشه اوردم تبشو گرفتم دیدم ۳۸ یکم گذشت تو بغلم خوابش برد دوباره گرفتم ۳۸.۴ دیگ داشتم میترسیدم قطره آهنم که داده بودم میترسیدم استا بدم تداخل داشته باشع ب شوهرم گفتم میدونم دونه شد از خواب بیدار شد خیییلی گریه میکرد بدنش داغ یکم استا دادم رفتیم تو ماشین بیحال بود فقط موقع حرکت ماشین ساکت بود اگ ماشین وایمیستاد گریه میکرد خلاصه مرده اومد گفت بله دونه اس و رد کرد و بچه از این رو ب اون رو شد 😶 هم تبش قط شد هم سرحال شد

خواستم بگم یه وقت خدایی نکرد بچتون تب کرد یه بلش بک بزنید ببینید اگ چیز سفت خورد قبلش ممکنه دونه باشه 🥲