۴ پاسخ

ای وااای یاد خودم افتادم 🤣 من بچه اولم هرچی به زایمان نزدیک میشدم ترسم بیشتر میشد به مامانم میگفتم اون موقع که بچه میخواستم فکر زایمانش و نکرده بودم🤣🤣🤣به هر حال نه راه پس داریم نه راه پیش اخر سر از ترس رفتم حلقه ازدواجمو فروختم یکمی هم پول گذاشتم روش رفتم سزارین البته لگنم کوچیک بود دکتر گفت دو درده میشی نمیتونی منم این کارو کردم راضی ام پمپ درد هم گرفتم زایمانم راحت بود

درخواست دوستی بذه هم هفته ایم هم هم استانی😁😁

😆😆😆اخی از ترس و استرس ادم همه جور خوابی میبینه

😅هنوز دو ماه مونده بگیر بخواب

سوال های مرتبط