۹ پاسخ

وای همدردیم
من به هیچکی نگفتم باردارم با هیچکی رفت و امد نمیکنم دیگ کلا زمان نمیگذره
یعنی تا این چند هفته بگذره فک کنم بعدش باید برم تیمارستان بستری شم

بگو زودتر بیاد از تنهایی دربیای بچه اول یکم طولانی میگزره

الهی بگردم اصلا بهش فکرنکن میگزره من با دوتا بچه اینقدر سرم شلوغه که نمی‌فهمم که کی شب شد کی روز باز تو از تنهایی ولی خب غریبی و تنهایی سخته نمیتونی یه مدت بری خونه مادرت آخرای بارداری بیای خونه خودت

😕😕🥲

ناشکری نکن بگو‌ شکر صبح رفتم بیمارستان برا نوار قلب نی نی
ی خانمی دیدم جلو در داشت با شوهرش دعوا میکرد جوری که خیلیا وایساده بودن نگاه میکردن
بعد یک ساعت کارم انجام شد بصورت اتفاقی اومد نشست کنار من دیگه منم طاقت نکردم گفتم چتون بود گفت حامله نمیشم وقتی هم میشم سقط میکنم شوهرمم گفته ک حامله نشی میرم زن میگیرم خیلی ناراختم همش. دعوا داریم 🙁 بعد انقد ب شکم من نگاه میکرد دلم شکست گفتم خدایا اگه یه وقتی ناله کردم تو حاملگی خودت ببخش غلط کردم
تو فقط بگو شکر خیلیا آرزو دارن جا تو باشن گلم

ارزو من

عزیزم این روزام میگزره گریه کنی نینی هم ناراحت میشه خودتو سرگرم کن برو خونه کسی

حدودا دو ماهه دیگه 😕

من دیگ بریدم کلافه شدم نمیدونم چیکنم دلم میخاد گریه کنم

سوال های مرتبط

مامان علی 💙آوینا🩷 مامان علی 💙آوینا🩷 هفته سی‌وششم بارداری