۷ پاسخ

لبخندعادی بزن بهش بگومثلا صدای مبل یاصدای جاروبرقی

دختر منم قبلا نمی ترسید الان از صدای خردکن و گوشتکوب برقی دیگه فکر می کنم چون متوجه میشنه دیگه هیچی باید بغلشون کنیم و آرامش ب یم بهشون و صحبت کنیم باهاشون بگیم ترس نداره که

دختر منم یک ماهی هست از تیتراژ فیلما خیلی میترسه، احتمالا بخاطر سن.شون و شناخته.
من بغلش میکنم بوسش میکنم میگم مامان کنارته..

ترسشو درک کن مسخره نکن. بگو صداش ی جوریه اتفاقا منم گاهی حواسم پرت باشه یه لحظه میپرم.
بعد مبل رو بکش رو زمین بگو این صدا هست و همسایه پایینی هم مثل ما احتمالا بترسه و بعش بگو ما نباید اینکارو بکنیم و اونارو بترسونیم

کمک کن خودش روشن کنه و خودت تشویقش کن.در قالب بازی بذار براش عادی بشه

اره دختر منم یه ماهی هست اینطور از صدای جارو برقی هم میترسه میره اناق
من میگم بیا خودت جارو بکش
بهتر شده

دختر منم می‌ترسه از ی سری صداها من بهش میگم من پیشت هستن بیا بریم ما بترسونیمشون....

سوال های مرتبط

مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
بچه ها یه راهنمایی ضروری
مامانم چهار تا بچه داره
کلا تو زبون بچه داری خیلی بلد هست یعنی ب بچه های خاله هام
دختر خاله هام تو ختنه تو ناف مادرم رفته
از وقتی دختر من ب دنیا اومد
چن وقت بعدش پسرم بخاطر لوزه بستری شد دیگ از بیمارستان ب بعد ب من وابسته شد
این وابستگی اقتضای سنش هست
متاسفانه مامان من اینا رو نمیدونه
و کلا ب من ایراد میگیره
وای چرا بلند حرف زدی

مثلا بچه ها گربه کنن از پشت گوشی ی جوری وحشتناک و ترسناک میگ ایوای چی شده
میگم هیچی بابا مثلا زمین خورد
برمیگرده میگه ایوای انگار گریه کنه
چرا مراقب نیستی اگ سرش چیزی شد چی
در عادی ترین حال ها وحشتناک برخورد می‌کنه
پسرم موهای دخترم رو می‌کشه میگ ایوای این بچه از ترس مرضی خواهد گرفت
آخرش یه چیزی میشه
منم عصبی میشم بلند و تند جواب میدم
میگم این همه بچه ها دعوت می‌کنند
مگ قرارع همه تک فرزند باشن
الآنم زنگ زدم دارن میان اینجا
بخدا می‌دونم کلی درسز می‌کشه اون همه راه میان
کمک حالم هست
ولی الان پسرم ک دل‌پیچه داره یهو گریه می‌کنه
می‌دونم میخاد وحشتلک بپرع جلوم ایوای این یه چیزیش هست ببرید اورژانس
میگم آخه چطور رفتار کنم