مامانایی که درجریانید این چند روز نشد برم مشاوره چون بین چند نفر مونده بودم و اینترنت نداشتم حالا شوهرم همش میگه برو میگم واسه درست شدن زندگی مون میگه نه طلاق حرفش جدیه میگه یکی از مراحل طلاق مشاوره باید بریم الان بریم بعد طلاق حقیقتن الآنم میبینم نمیتونم تحمل کنم شوهرم رو ولی خوب بچه‌هایم هستن واینم بگم بچه هام پابه نام گریه میکنن میگن مامان تو بری بابا مارو تنها تو خونه میزاره می‌ره سرکار امروز شوهرم ساندویچ نکرده بود واسه بچم من تند ساندویچ کردم گذاشتم کیفش ببره گفت ساندویچ چرا دادی خوراکی داره ولی خوب بچه است شاید ساندویچ بخواد کیک وخیمه که جای غذا نمیگیره می‌دونم جدا بشم بچه‌هایم خیلی ضربه میخورن بقیه دعواشون میکنن وممکنه خیلی اتفاق ها بیفته براشون میشه دعا کنید واسه بچه‌هام وزندگیم شاید خدا دعاتون شنید و کمکم کرد مهمه چیز درست شد اگه بچه‌هایم نبودن دلم به طلاق راضی میشد ولی خوب هستن تو زندگیم ومن به خاطر همین دلم به زندگیه شوهرم میگه بچه ها مهم نیستن خوشی من مهمه این زندگی نمیخوام

وقتی شوهرت میگه نمیخوامت اصلا موندن تو اون زندگی حتی بخاطر بچه ها به صلاح نیست. از شوهرت امکانات بگیر بگو میرم به این شروط که بتونی بچه هاتو خودت نگهداری کنی. شوهرت اصلا حوصله نمیکنه بچه نگه داره به درسا رسیدگی کنه هرروز راهی مدرسه کنه

مهریت چقدره؟؟

خدا لعنت کنه هرجا مرد و زن ه ر ز ه هست😭😭

چطور دلش میاد انقد راحت بگه بچه مهم نیس

بگو لایق بابا شدن نیستی حیف بچه ها برا شوهرت

عزیزم آقای صدیقی تلفنی هم مشاوره میده ولی خب حضوری بتونی بری خیلی بهتره، شما ک تصمیم گرفتی بری پیش صدیقی،بنظرم معطل نکن زودتر برو

تو این زندگی رو بخاطر بچه هات اذیت نشن میخوای اما شوهرت دیگه این زندگی رو نمیخواد اگر میتونی برو واسه کارای طلاق بگو شوهرم نمیتونه از بچه هام مراقبت کنه بدن ب خودت شوهرتم خرجشونو هر ماه بده بهت مهریه خودتم بده ولی باید بری سرکار تا بتونی از پس یه زندگی معمولی بر بیای تو رو خدا برو مشاوره با چند تا بزرگتر صحبت کن اینجا ما ها نمیتونیم کمکت کنیم تو رو خدا با روحیه اون طفلکیا بازی نکنید اگر قراره چیز تموم بشه زود تر تمومش کنین اونا صدمه میبینن چند روز دیگه به هیچکس نمیتونن اعتماد کنن فقط خواهش میکنم هر دو نفرتون با عقل پیش برین نه با دل با جامعه حالا دیگه حرف دل نیست باید عقل داشته باشی و پول تمام

خب بچه ها مهم نیستن ک بده ب شما.راحتتر بره دنبال خوشیش.اماااااا هزار هزار ادم توی دوست و اشنا و فامیل دقیقا با موقعیت شما بودن ک همسرشون رفتن دنبال خوشیشون اما اخرشون شده اخر عاقبت یزید. پس بخاطر طلاق و رفتن همسرت سر سوزنی ناراحت نباش و روزی رو ببین ک مثه سگ پشیمونه حالا شاید امسال و سال دیگه نه اما پشیمون میشه. از خانواده اش اطرافیانش بخواه مجبورش کنن بچه ها رو بده بهت حتی در برابر مهریه

خب مشکل شما چیه اخلاق و رفتارت که میخواد طلاقت بده چیه به نظرش یا کسی زیر سر داره