از دیشب انقدر فکر و خیال کردم دارم خُل میشم..‌
انقدرم‌ فشار روم بود که ظهر سر ناهار با شوهرم یه دعوای اساسی کردم اصلا سر هیچ و پوچ...
فعلا هم تو سکوت رادیویی‌ایم🔇
دیشب دکتر بودم اولا اینو بگم که من نگران حرف زدن نرگس بودم پرسیدم از دکتر گفت ۱۸ ماهگی باید ۱۰ کلمه بگن، که خب از این جهت خیالم راحت شد چون نرگس بیشتر از ۱۰ کلمه میگه و البته دقیقا سر یک سال و ۳ ماه جمله دو کلمه‌ای هم شروع کرد به گفتن😐 البته فقط یک‌جمله بلده اونم "این چیه" فضوله دیگه میخواد سر از همه چی دربیاره😂😂
خلاصه، من حدودا مرداد ماه بود توی سر نرگس یه دونه تار موی سفید دیدم، تا دیشب هردفعه رفتم دکتر یادم رفته بود بهش بگم دیگه دیشب گفتم، گفت شاااید از استرس و اضطراب باشه!
به خدا انقدر بهم ریختم که حد نداره😢
میگم نکنه چون بعضی وقتا سرش داد زدم اینجوری شده؟! یعنی شما سر بچه‌هاتون داد نمیزنین اصلا؟! یکی دوبارم‌‌ شوهرم داد زده ولی کتک کاری و اینا اصلااا...تازه همین داد کشیدن هم خیلیییی کم...
چرا بچه‌ به این سن باید استرس بگیره؟😭
بعد پرسیدم گفتم ممکنه زیاد بشه؟! گفت معلوم نیست، شاید بشه شاید نشه...خب اگر زیاد بشه چی؟ اصلا زیاد بشه به درک، چرا باید اضطراب داشته باشه؟😭😭😭
نکنه چون یکسالگی از شیر گرفتمش اینجوری شده؟😭💔

۱۵ پاسخ

تو خوبی من میزنم رو دستش هوووف

وای خاهر منم استرس گرفتم اخه واقعا بعضی وقتا ایهان خیلی شیطونی میکنه غیرقابل تحمل میشه منم دعواش میکنم نکنه بچه منم اضطراب بگیره بخدادست خودم نیس واقعا نمیتونم تحمل کنم بعضی کاراشو

پسر من ک ده کلمه نمیگه هنوز
ماما بابا چیه
در
بده همین

چی از استرسع؟

دختر منم یه ماه دیگه میشه ۱۸ ماهش ولی فقط ماما و دادا و بیا ( اونم نا مفهموم) میگه🫠🫠🫠

مهدیه🤨
خل شدی؟
موی سفیده دیگه
همه ممکنه داشته باشن
دکترم گفته شااااید. ول کن توروقرآن.
بچه اگه استرس داشته باشه هزار تا علامت دیگه هم خواهد داشت.

یه تار مو شاید نشانه باشه

دختر منم یه دونه تار سفید داره...الانم 4سالشه ولی یه مدته نمیبینمش تار مورو.مبگم شاید کنده شده..فقط همون یه دونه بوده.الیته میشه گفت نشونه ان

وا خواهر من اگه به دعوا کردن که والا باید همه دهه شصتیا تو همون بچگی همشون مو سفید میشدنا تازه اونا علاوه بر دعوا کتک کاریم داشتن😂

بیشتر بچهادارن نگران نباش عزیزم

کلا از شیر گرفتیش؟ اصلا شیر نمیخوره؟

وای پسر منم یه تار مو سفید داره

دیگه همیشه که نمیشه از بچه تعریف کنیم پیش میاد اعصابمون نکشه و یه چیزی بگیم بهشون
شیر خشک مگه نمیخوره؟

گفته شاید از اضطراب باشه
نگفته که قطعا
شاید ژنتیکیه
هزارتا احتمال وجود داره
از شیر یهویی گرفتی یا تدریجی؟

او منم قات زدم همش سر این بچه ی بیچاره داد میزنم فک نکنم از اون باشه

سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی ۱ سالگی
اولش که فهمیدم برای بار دوم حامله ام فقط گریه کردم گفتم خدایا برای چی دادی اخه و خیلی چیزای دیگه
یعنی هرکاری کردم که بیفته و کلی داروهای ممنوعه خوردم و بعدش بخاطر کیست مویی که داشتم به هیچ قرصی نه نگفتم گذشت تا اینکه سه ماهه شدم دیدم نه این بچه نمیفته و به شوهرم گفتم حاملم و رفتیم دکتر و چون میترسیدم بخاطر قرصایی که خوردم بچه ناقص بشه رفتم آزمایش سلفری البته اینم بگم چون بچه اولمو نذر کرده بودم دختر بشه و گوشواره هامو فرستادم کربلا اینبار هم گفتم خدایا وقتی جواب آزمایش اومد و سالم شد و اینبار همونی شد که شوهرم میخواد انگشترمو از انگشتم درمیارم و میفرستم کربلا وقتی جواب اومد و رفتیم شوهرم میگفت پسره پسره؟ من فقط پرسیدم سالمه و اونم گفت سالمه ولی جنسیت ۹۹ درصده و تا ۱۸ هفته اصلا نمیشه صد در صد گفت و منم همونجا انگشترمو دراوردم و نصف کردم
اینجوری شد بچه ای که خدا زوری داد بهم و قدر ندونستم رو با نذر سالم گرفتم
الان بابام رسید انگشترمو آورده و نمیدونم چرا بغضی شدم
اینو همیشه نگه میدارم تا حامی بزرگ شد بگم تو هدیه سالم امامی به من وقتی که نخواستمت اون حتی از تو در برابر من هم محافظت کرد🥹
ببخشید طولانی شد❤️
مامان نویان مامان نویان ۲ سالگی
امروز دوستم مهمون خونمون بود پسرش شش ماه از نویان بزرگتر بود ولی بزن بهادری بود همین که رسید یه دونه به نویان زد بعد نیم ساعت هلش داد با چکش دالی توپه زد تو سرش من فقط نویان رو آروم میکردم و دلداری میدادم ، دوستم میگفت چقدر نویان مظلومه یکم بهش یاد بده کتک زدن رو نزار سوسول بار بیاد اینا پسرن ، واقعیت من این روش تربیتی رو دوست ندارم می سپارمش به جامعه تا  دفاع کردن از خودش رو یاد بگیره ، خشونت به نظرم خوب نیست
اینکه بچه دستش هرز بشه بخواد بچه ها رو بزنه دیگه تو بزرگسالی نمی تونه دوست های خوبی داشته باشه
به دوستم گفتم از سرش این کار رو بنداز یه خورده دیگه بزرگتر بشه واقعا نمی تونی جایی بری چون هر مادری سکوت نمی کنه و اینکه چرا ما فکر می‌کنیم اینجوری بچه های اجتماعی بار میاریم ؟ یعنی تو مهدکودک مدرسه سرکار و جامعه با یکی بحث مون بشه حتمن باید خشونت بکار ببریم اونوقت باید چاقو کنیم شکم همدیگه...
حالا از اون موقع نویان ترسیده سمت بچه ها نمیره
مامان 💕دلوین💕 مامان 💕دلوین💕 ۲ سالگی
دخترم عاشق باباشه شوهرم هم عاشق دخترم و به شدت روش حساسه از وقتی از سر کار میاد از سر و کول هم بالا میرن تا نصف شب..از قب تا شب بچم گوشی من بدبخت دستشه شوهرم هم یه نکن بچه بهش نمیگه میگه بچس کوچیکه نمیفهمه اشتباهه این کار میگم خب ما باید بگیم که بفهمه ولی خودش شوهرم قشنگ میشینه دل سیر با ایکس باکس و گوشی بازی میکنه من یه دور گوشی رفتن تو دلم مونده...حالا اینا کاری ندارم من خب بعضی وقتا داد میزنم میگم نکن اشتباهه بچم انگار از من بدش میاد اصلاااا نمیاد پیشم وقتی باباش میبینه همش میره سمت اون اینقدر بهش بوس میده بغلش‌میکنه ولی به من فقط میزنه دخترم با بند پستونک محکم میزنه بهم انگار کمربند دستشه اینقدر درد میکنه و کبود میشم یکی ندونه فکر میکنه شوهرم بهم زده یا شبا موقع خواب اینقدر رو سینم و سرم پا میزاره فشار میده هرچی میگم نکن این کار اشتباهه میخنده فکر میکنه من دارم باهاش شوخی میکنم😑امشب اینقدر با بند پستونک بهم زد و درد کرد که نشستم کلی گریه کردم یعنی اینفدر از من متنفره؟من که کل جوونیم پای این بچه کذاشتم دکتر منع حاملگی بودم از خودم گذشتم تا این بچه به اینجا برسه یکم پول داشته باشم براش لباس یا اسباب بازی میخرم 😭😭😭