امروز دوستم مهمون خونمون بود پسرش شش ماه از نویان بزرگتر بود ولی بزن بهادری بود همین که رسید یه دونه به نویان زد بعد نیم ساعت هلش داد با چکش دالی توپه زد تو سرش من فقط نویان رو آروم میکردم و دلداری میدادم ، دوستم میگفت چقدر نویان مظلومه یکم بهش یاد بده کتک زدن رو نزار سوسول بار بیاد اینا پسرن ، واقعیت من این روش تربیتی رو دوست ندارم می سپارمش به جامعه تا  دفاع کردن از خودش رو یاد بگیره ، خشونت به نظرم خوب نیست
اینکه بچه دستش هرز بشه بخواد بچه ها رو بزنه دیگه تو بزرگسالی نمی تونه دوست های خوبی داشته باشه
به دوستم گفتم از سرش این کار رو بنداز یه خورده دیگه بزرگتر بشه واقعا نمی تونی جایی بری چون هر مادری سکوت نمی کنه و اینکه چرا ما فکر می‌کنیم اینجوری بچه های اجتماعی بار میاریم ؟ یعنی تو مهدکودک مدرسه سرکار و جامعه با یکی بحث مون بشه حتمن باید خشونت بکار ببریم اونوقت باید چاقو کنیم شکم همدیگه...
حالا از اون موقع نویان ترسیده سمت بچه ها نمیره

تصویر
۲۱ پاسخ

مهم ترین چیزی که ما باید در دفاع از خود به بچه یاد بدیم اینه که اجازه نده کتک بخوری،اگر کسی زدت (به من که والد امنتم بگو) نه اینکه اگر زدت توهم بزن🙃🙃
بقول یکی ازاساتید بزرگ فرزندپروری، مادفاع شخصی که نمیتونیم به بچه اموزش بدیم شناخت خطر واجتناب ازاون راباید یاد بدیم
و گفتن توهم بزن هاست که باعث شده کانون اصلاح ها پرازابچه های ۱۳_۱۴ساله باشه....
همونها که باهمین جمله بزرگ شدن ،دوستش هلش داده اونهم دوستشاهل داده سرش خورده به جدول و فوت شده و حالا بچه ای مونده اسیر کانون که پدرمادر خواستن (جسور)باربیاد مثلا...

والا من آنقدر حریف خودش هست کسی بخواد بزنه اونم می زنه همه میگن خیلی خوبه حریف خودش هست یا چیزی بخواد بگیره از بچه ای می زنه بهش تا بگیره بخاطر همین یک لحظه تنهاش نمی کنم میگم آسیب به بچه ای نزنه

بچه خواهر منم همینه میزنه همه رو و خانواده ش هم خیلی خوشحالن افتخار میکنن دخترمن خیلی مظلومه وقتی بچه ها هلش بدن یا کتکش بزنن فقط مظلومانه ب من نگاه میکنه ن فرار میکنه ن میزنه نمیدونم من باید چیکار کنم 🥲

ب نظر من وقتی بچه آب دیگه بچمونو می نه باید ب بچمون بگیم مامان دوستت هنوز بازی کردن رو یاد نگرفته بشینیم باهم بازی کنیم بچه رو پیش خودمون نگهداریم ک اینجور هم بچه امنیت داره هم اون بچه میبینم دوستی ندارم برای بازی کردن شاید دست از کارش برداره

زدن بی دلیل واقعابده.اماماعیدشهرستان بودیم خونه ی مادرهمسرم.مهمون اومد.نوه ی دایی شوهرم که ۲سال ازمحمدکوچیکتربود.محمدتوخونه خیلی اهل کشتی گرفتن وزدن هستش بعنوان بازی عشق می‌کنه.تومهمونی اون پسره محمدروچنگ مینداخت .محمدمیومدبهم شکایتشومیکرد.هی گفتم بچست مامان متوجه نیست.رفت بازبعدنیم ساعت اومدگفت بامشت زدتوسرم.بوسیدم.سومین بارتواتاق جلوی خودم مشت وزدبه شکم محمد.اونم تپل محمدلاغر.تادیدم این بچه آدم نمیشه گفتم محمدهرکی زدت بزن نذاربزنند.کتک نخور.تاازدهنم دراومدمحمدبامشت زدبین قفسه سینه اون پسره.گفتم تاتوباشی هی مظلوم گیرنیا ی بچه پرو،😁😁نمی‌گم کارخوبیه امااگرخاستن بزنندبعدتذکرادم نشدن یادبده یابزنه یانخوره دفاع کنه.

بیخود زدن با دفاع کردن فرق داره واقعا

والا من اصلا دوس ندارم بچم کسیو بزنه ولی خب میزنه با اینکه بهش یاد ندادیم ولی خب چیکار کنم هر بچه ی رو ببینه حتما یا کتکش میزنه یا موهاشو میکشه هر کاری هم میکنم از سرش نمی افته

چه بی تربیت
مامانش هم هیچی نمی گفت لاید

پسر برادرم دقیقا 2 هفته بزرگتر از یاراست و مادرش شاغله و مامانم از جفتشون نگهداری میکنه (بیچاره مامانم🫠🥺) سر بعضی اسباب بازی ها دعواشون میشه. مامانم میگه یارا موهای پسردایی شو میکشه گاهی اون هل میده. مامانم میگه کنترل میکنم که تو خطر نیفتن و میگم که باهم دوس باشید مهربون باشید ناز کنید همو. ولی میگه کاهی فق تماشا میکنم ببینم چطور از خودشون دفاع میکنن؟😃

منم این مشکلو دارم واقعا شوهرم میگه سوسول بارش میاری ولی من تمام تلاشو مقاومتمو میکنم که درست بارش بیارم

وا؟ چه بی تربیت. مامانش بی تربیت بچه شم همون میشه.

من بودم بچه مو بغل میگرفتم چپ چپ بچه رو نگاه میکردم اگه سمت بچه من میومد. و ب مامانش میگفتم بهتره بچه تو کنترل کنی چون بعدش من مجبورم کنترلش کنم.

ی بار یه مهمون داشتیم از استرالیا با بچه 2.5 ساله و یارا 11 ماهه.
رفت جلو فکر کردیم میخواد بوسش کنه یه دفعه ی گاز محکم از رون یارا گرفت بچه م کبود شد من آشپزخونه بودم ندیدم. ولی مادرش شرمنده بود و عذرخواهی کرد و پسرشم مجبور ب عذرخواهی کرد. بعدشم خودش مواظب بچه ش بود.واقعا دوس داشتم رفتارشو

الهی دورش بگردم بچرو 🥲

اینم شد مثل نوه عموی من که😏😏😏
چرا یه سری مادرا انقدر بیشعور هستن😡😡ببخشید سحر واقعا اعصابم خورد شد برای نویان که یه بچه دیگه که تربیت بدی داشته کتک خورده،به نظرم دیگه رفت و آمد نکن،بچه یک و نیم سال که نباید از خودش دفاع کنه و اصلأ بلد نیست،باید ازش دفاع میکردی،وقتی مادرش دعواش نکرد باید دعواش میکردی

من بابام گفته بود کسی زدت گازشون بگیر
منم دفاع میکردم از خودم

بچه منم مظلومه اصلا اهل زدن نیست دوست داره بازی کنه و دوست باشه با بچه ها
دختر خواهرشوهرم بزرگتره اروینو میزنه اما اروین‌گریه میکنه
ولی باز بچه های کوچیکتر از خودشو میزنه😂

موافق خشونت نیستم واینکه یاد بدم بچم کتک بزنه ولی یاد میدم از حقش دفاع کنه مثلا وقتی تورو میزنه میتونی دعواش کنی بگی حق نداری کسیو بزنی یا مثلا وقتی کسی میزنه بچتو ب پسرت بگو اجازه نده کسی بزنتت بیا بمن بگو یا دعواش کن فلانیو

منم با یکی از دوستام همین مشکلا دارم دیگه کمتر میبینمش چون واقعا بچم اذیت میشه پسرش یکسال بزرگتره و اصلا اجازه نمیده مانیار اسباب بازیای خودشم دست بزنه میگه همه چی مال من و همش بچه منا میزنه تا اینجاش اشکالی نداره بچس ولی مادرش واقعا بی تفاوته اصلا کاریش نداره نمیگه باهم بازی کنید یا اسباب بازیا را نصف کن منم دیدم هیچی نمیگه و هر دفعه اعصاب من خورد میشه رابطما خیلی کم کردم

من همیشه ب دایان میکم دست برای زدن نیست
باید باهاش کارای خوب بکنیم و‌زدن کار بدیه
اما خب ی سری مادرا هم هستن که دنبال پرورش قاتل بروسلی میگردن
تبعات اینم در اینده میبینن الان ذوق میکنه ک پسرش از پس خودش براومد ولی وقتی یکی بچشو بزنه یا بچش بزرگتر بشه و دوستی نتونه پیدا کنه بخاطر قلدر بزرگ شدنش متوجه اشتباهش میشه

ای خداااا بچم 🥺
منم خیلی زورم میاد بچه های دیگه میان بچه هامون میزنن هل میدن 🥲
بچه های ما درکی نداره چند دفعه نزاریم یاد میگیرن نزنن..
راستش منم دوست ندارم این مدل تربیت کردن رو..
کاملا حق باشماست

اون طرز تربیتش و گلا اشتباه پیش گرفته که بچه دو ساله کتک زدن و یادش داده خودش بچه به وقتش از حق خودش دفاع میکنه اون فردا بره مهد و مدرسه همیشه با همه دعوا داره

بنظرم زدن بی دلیل کار‌خوبی نیست اما دفاع از خودش باید یاد بگیره نه اینکه یه گوشه وایسه کتک بخوره البته نظر شخصی منه با احترام

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام یه سری مامانا خیلی شکایت دارن از اینکه بچشون نق میزنه اول بگم طبق تجربه خودم میگم این یه چیز طبیعیه تو این سن .خودتون رو بزارید جای این بچه ها نمی‌تونید حرف بزنید و نیازتون رو بگید تنها کار همین جیغ و گریه و گاز گرفتن رو بلدید بهتون بی توجهی میشه مادر و پدر عصبانین بچه تنهاست دوست داره یکی باهاش بازی کنه بچه متوجه حال شماها نیست نمیدونه گرونی و دعواهای شماها چیه فکر می‌کنید بچه باید همه چیز رو الان بفهمه چون بشین و پاشو و نکن رو فهمیده پس باید همه چیز رو بفهمه نه بچه داره کشف میکنه داره یاد میگیره .تا همه چیز رو بدونه چجوریه و بتونه حرف بزنه و همه کاری یاد بگیره باید صبور باشید بتونید کمکش کنید .اینکه شما حالتون بده با شوهرتون یه چیز جداست .اینکه بچتون اصلا بلد نیست بازی کنه یاد بگیرید از الان چون باید کم کم شروع کنید مستقل بازی کردن رو .الان خیلی هاتون جای خواب رو عوض کردید ولی الان مهم مستقل بازی کردنه و اینم بگم بچه ها الان ترس جدایی دارن مهراب که قبلا گریه نمی‌کرد برای دوری از من الان یه وقتایی در طول روز اینطور میکنه ولی نباید داد بزنید باید کنارش باشید باشه مامان نمیرم ببین من کنارتم من هیچوقت تنهات نمیزارم با هم بازی می‌کنیم بیا با هم بریم این رو بخوریم خب یکم آروم تر شده حالا میتونی کم کم ازش دور بشید و برید دستشویی یا هرجایی و اینکه ثبات رفتاری داشته باشید اگه الان دستش گوشی دادی یکدفعه نیا بگو فقط تو موقع غذا خوردن یا ساکت کردنت میدم دستت و این میشه باج خواهی
من یه موقع سر غذا دادن مهراب حتما گوشی بدم دستش بعد کم کم ازش دورش کردم با چیزهای دیگه و با رقصیدن و هزار تا جنگولک بازی عادتش دادم یا قاشق میدم دستش یه قاشق اون به من غذا میده یه قاشق من به اون میدم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
خب میریم سراغ مدیریت احساس خشم (یک وبینار یک ساعت و نیمی هست)
همه میخوان یه خونه گرم و شاد داشته باشن ارتباط با همسر خوب باشه بچه بازی کنه به حرفش گوش کنه سر وقتش غذا بخوره و بخوابه و کمتر جیغ بزنه و اذیت کنه که این خونه جوری هست که همه دوست دارن قلبشون برای این خونه میتپه
اما خیلی ها این رو حتی یک روز هم تجربه نمیکنن داشتن این خونه غیر ممکن نیست کافیه هوش هیجانی رو یاد بگیریم در موردش کامل توضیح داده میشه ولی بدونید شما هم میتونید چنین خونه ای رو بسازید لزوما این نیست ثروت زیاد داشته باشید یا شرایطتتون ویژه باشه به اینا ارتباط نداره
اتفاقات ساده برای ما برای بچه ها هولناکه و اگر نتونن هیجاناتشون رو مدیریت کنن چقدر زندگی بهشون سخت میگذره شاید در ظاهر بگیم دوران کودکی دوران شادی هستش ولی در واقع بچه ها اذیت میشن و آسیب میبینن
مثلا اگر کسی بچت رو زد نگیم توام بزنش یا بگیم بالاخره بچه باید بتونه ار خودش دفاع کنه راه حلش این نیست راه حلش یاد دادن به بچه ها و مدیریت احساسات هست
و اینجا میاد فیلمی رو نشون میده که یه خواهر و برادر هستن که هم رو بغل میکنن و تو مدرسه توسط افراد بزرگتر کتک میخورن و زور بهشون میگن و اینکه جوری که خواهره کوچیکتر وقتی میبینه برادرش رو میخوان تو سطل زباله بندازن چشماش رو با پارچه میبنده .
ما با همه ی احساسات تو زندگی درگیر هستیم خشم غم خوشحالی و..
خب بریم سراغ خشم
شما و بچتون چه احساسی رو تجربه کردید و میکنید؟
داد زدید بارها سرش خودتونو سرزنش کردید ناراحت شدید ازین قضیه
قول داد به خودتون که دیگه تکرار نکنید ولی بازم اتفاق افتاده