۹ پاسخ

قضاوت نکنیم مادرارو
هر بار تاپیک این مدلی گذاشتم یا تایید کردم
خودم بدتر از اون مادرا شدم.
فقط از خدا میخوام به همه ی مادرا صبر و حوصله ی فراوان بده

عزیزم من کاملا باهات موافقم و خودم اصلا اینکارو نمیکنم وقتی خ اذیتم میکنه دائم ذکر میگم و به خدا پناه میبرم خداراشکر تا الان موفقیت آمیز بوده اما یه نصحیت از من به تو....منع کسی نکن قضاوت کسی نکن...دنیا میچرخه میچرخه تا یه روزی یه جایی خودت میبینی دچارشی....و نمیتونی خودتو کنترل کنی و کائنات جوابتو داده....

کاملا موافقم با حرفات

واقعا دختر من خیلی عادتهای بدی گرف از همون نوزادیش ن خواب داره ن خوراک همش چسبیده به من زوری کارامو میکنم شبها یک ساعتم نمیتونم بخابم همش بخاطر رشد و کم خوراکیش حرص میخورم پیر شدم واقعا دیونه شدم ولی ازاولم صبرم زیادبود الانم ک بیشتر شده اماگاهی هم کلافه میشم ...میشینم فکرمیکنم چقد حاملگی سختی داشتم الان چقدر اذیت میشم بزرگ بشه خوب میشه 🥲

دقیقا
من یوقتا از دستش حرصی میشم یوقتا واقعا دست خودم نیست ولی خیلی کم سعی میکنم داد بزنم در حالی ک بچه من واقعا اذیت کن بوده چ از نوزادیش ک اینقدر حرصم داده چ الان ک ماشالا شیطونه با بدبختی نگهش میدارم

بچه یکساله رو چه به زدن

نفست آزمایش گرم بلندمیشه وعزیزم شمادیگه زیاری صبوری

والا گل گفتی منم گاهی علی اذیتم میکنه نهایت یه علی بلند میگم اما خیلی سعی میکنم اروم باشم واقعا هم بچه هیچ درکی از هیچی نداره
چیزایی که بنظر ما خیلی ساده و مسخره میان رو اون تازه داره میشناسه

دیشب خواهر شوهرم به دختر 6 ساله اش میگفت دعا کن فلانی بمیره راحت شیم
اینقدررررر بد بود جمله اش که تو ذهنم مونده کلا خیلیییی دختر بی ادبی تربیت کرده از بچگی تا الان هیچ بچه ای دوست نداره باهاش ارتباط بگیره

رفتار درست رو یاد نگیریم اخرش میشه یه بچه ای که جامعه پسش میزنه و عواقب بعدش....

والا دست خودم نیست خیلیییی عصبیم میکنه اره من هیچ اطلاعاتی ندارم راجع ب بچه

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
امروز دوستم مهمون خونمون بود پسرش شش ماه از نویان بزرگتر بود ولی بزن بهادری بود همین که رسید یه دونه به نویان زد بعد نیم ساعت هلش داد با چکش دالی توپه زد تو سرش من فقط نویان رو آروم میکردم و دلداری میدادم ، دوستم میگفت چقدر نویان مظلومه یکم بهش یاد بده کتک زدن رو نزار سوسول بار بیاد اینا پسرن ، واقعیت من این روش تربیتی رو دوست ندارم می سپارمش به جامعه تا  دفاع کردن از خودش رو یاد بگیره ، خشونت به نظرم خوب نیست
اینکه بچه دستش هرز بشه بخواد بچه ها رو بزنه دیگه تو بزرگسالی نمی تونه دوست های خوبی داشته باشه
به دوستم گفتم از سرش این کار رو بنداز یه خورده دیگه بزرگتر بشه واقعا نمی تونی جایی بری چون هر مادری سکوت نمی کنه و اینکه چرا ما فکر می‌کنیم اینجوری بچه های اجتماعی بار میاریم ؟ یعنی تو مهدکودک مدرسه سرکار و جامعه با یکی بحث مون بشه حتمن باید خشونت بکار ببریم اونوقت باید چاقو کنیم شکم همدیگه...
حالا از اون موقع نویان ترسیده سمت بچه ها نمیره
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
۲.توجه:
گاهی هم ممکنه توجه نکنی مثلا یکی فحش داده و شما توجه نکردید و رد شدید
۳.تعبیر و تفسیر(خیلی مهمه)
همه ی ما یک تعبیری از اتفاقات داریم مثلا بچه ظرف رو شکسته میتونه از چند نظر به این قضیه نگاه کنه وقتی چند نوع میتونه فکر کنه واکنشش هم متفاوته
من میتونم فکر کنم این بچه داره من رو اذیت میکنه میتونم فکر کنم این بچه بلد نیست این کار رو انجام بده
پس اساس اون رفتار من متفاوت میشه
و آخرین مرحله واکنش:
حالا یا میزنی بچه رو یا سرش داد میزنیم یا گفتگو میکنی یا از موقعیت دورش میکنی
و اینکه مهمیش این هست که تمرکز رو سه تای اول داریم محرک،توجه و تعبیر و تفسیر
مثلا کسی که سیگار می‌کشیده حالا هی خودش رو بزاره وسط کسایی که سیگار می‌کشیدن چون دوباره براش محرک ایجاد میشه
چون خیلی وقتا از محرک پیشگیری میکنیم و خیلی وقتا توجه نمی‌کنیم و رد میشیم
یعنی اگر خشمتون رو میخواید کنترل کنید باید روی این ۳ تا تمرکز کنید
همش خیلی ها در مورد واکنش صحبت میکنن چون وقتی اون ۳ تارو درست کنی ممکنه اصلا به واکنش بد نرسه و روزی صدبار عصباني بشیم و داد بزنیم که فرداش دیگه نمیتونیم کنترلش کنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
خب حالا ما میایم محرک هارو پیدا می‌کنیم محرک ها برای اینه که نداریم بچه عصبانی بشه نه اینکه به بچم همش بگم باشه هرچی تو بگی و همه چیز رو بهش بدم که عصبانی نشه نه
محرک ها مثل همین ها که گفته شد
ما به محرک ها توجه میکنیم و توجه نمی‌کنیم
حالا به محرک ها توجه نمی‌کنیم مثلا یک نفر هست خیلی من رو ناراحت میکنه میتونیم کمتر ببینیمش یا اینکه اگر دیدیمش خودمون رو با یه چیزی سرگرم کنیم و اگر چیزی هم گفت میریم سراغ بحث تعبیر و تفسیر که گفته شد بهتون
برای اینکه اون خشم سنگینه نیاد
باورهای غلط بنیادین :
این باور های غلط هست که صبح تا شب داره مارو عصبانی میکنه
(جهان طبق انتظار من باشد )بچه من نباید اصلا کار بدی انجام بده
چنین چیزی در جهان وجود نداره که همه چیز طبق خواسته ما پیش برود و همه چیز قابل پیش بینی باشد و فقط خوبی اتفاق بیافتد جهان به این شکل نیست
من اگر مامان خوبی بودم بچم الان فحش نمی‌داد
یا اگر مامان خوبی بودم بچم راحت‌تر ازم جدا میشد
اگر فلان مشکل رو داره ممکنه مثل عموش بشه
بچه یه سری جاها تحرک زیاد داره ولی بجاش همون اول میگن این مشکل رو داره پس مثل اون میشه بعد حالتون بد میشه میگید حالا من چیکار کنم بعد از استرس زیاد رفتارتون کلا با بچه اشتباه میشه
دیگران نگاهم میکنن حتما بچه آن ها خوب هست و بچه من بد
مثلا بچه شما گریه می‌کند
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره و شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید
اون هم یک انسانه و ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک احساس مدیریت خشم
(سلام بچه ها ببخشید ولی واقعا من نمیتونم پشت هم هی بنویسم برا همین بینش وقفه میوفته و بازم میگم این یک وبینار یک ساعت و نیمی هست مطالبش به هم مرتبطه برا همین هروقت مطلب میزارم بخونید که هروقت مطلب بعدی رو میزارم کامل متوجه بشید)
وقتی اون ۳ تا محرک و تعبیر و تفسیر و توجه رو درست کنی ممکنه اصلا به واکنش نرسه
و روزی صدبار عصبانی بشیم و داد بزنیم که فرداش دیگه نمیتونیم کنترلش کنیم و آخر این راه بچه رو میزنن
مثلا مادری اومده تعریف کرده بچش بستنی رو گذاشته تو مایکروفر کنترل تلویزیون رو تو ماکروفر گذاشته یا پلاستیک کرده تو سوراخ جارو برقی که جارو برقی سوخته یا گچ دیوار رو سوراخ کرده ببینه پشتش چیه و گفته این بچه داره اذیتم میکنه و خیلی بچه بدیه و قابل تحمل نیست و وقتی به روانشناس مراجعه کردن و بررسی کردن و تست آیکیو گرفتن ازش فهمیدن بچه کنجکاوی بسیار زیاد داره و این بچه کارهایی که میکنه از هوششه
و بچه داره برای خودش آزمایش درست میکنه و شروع کردن به انجام دادن روش های دیگری که کمتر این بچه بقیه رو اذیت کنه و این بچه چون آیکیو بسیار بالایی داره همش دوست داشته برای خودش چالش درست کنه خب حالا مامانش نگاهش به بچه عوض شده و مداخلات متفاوت شد
پس خیلی مهمه چطور به اتفاقات نگاه کنی و علتش رو بفهمی
یا یه مادر دیگه گفته بچه ۱۰ ماهه اش خیلی لجبازی میکنه خب حالا چیکار میکنه هر وسیله ای مادر جمع میکنه اون هارو پرت میکنه این طرف و اون طرف یا سبد پر وسیله ای که جمع کرده رو اون وارونه میکنه و مادر گفته خیلی بده بچم از الان اینطوری رفتار میکنه
ویژگی بچه همینه از خراب کردن و پرت کردن و ریختن و پاشیدن خوشش میاد
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
مادر میتونه بگه بچه داره من رو اذیت میکنه یا بگه داره خودش رو رو پیدا میکنه و میخواد بگه من هستم و شروع کرده مرحله خود مختاری
عوامل جسمی در خود تنظیمی
که میره سمت محرک و میتونه همه این هارو بهم بریزه
۱.مصرف الکل:
آسیب میزنه به مغز
۲.قند خون پایین
۳.تیروئید
۴.کمبود برخی ویتامین ها:
مثلا به شدت عصبی هستی و بعد چک میکنی میبینی یه ویتامینی در بدنت کم بوده
۵.کم خونی
۶.کم خوابی
۷.کم تحرکی
احساسات صرفا به ما اطلاعات میدن
افکار ما بدن ما میاد آلارم میده قرار نیست حتما بر اساسش عمل کنیم
شما احساساتتان نیستید و شما اون احساس رو دارید و اون احساس رو تجربه میکنید
حالا میریم سراغ بحث اصلی مدیریت خشم:
۱.خودآگاهی و خشم
۲.خودتنظیمی و خشم
۳.آموزش مدیریت خشم به کودک
۴.کتاب های مناسب
خودآگاهی و خشم:
ما برای اینکه بتونیم یه احساسی رو مدیریت کنیم باید اول بشناسیمش وقتی خشم میاد چه نشونه هایی داره و تو بدنم حسش میکنم
حالا خشم یا حسادت؟
و خیلی وقتا می‌فهمیم خشم نیست و غمه
برای اینکه بشناسیمش چه اتفاقی میوفته؟
پریروز مثلا بچم نرفت جیش کنه من فکر کردم مثانش درد میگیره و مریض میشه و عصبانی شدم مضطرب شدم و بدنم گر گرفت دستام یخ کرد و قلبم شروع کرد به زدن و سرش داد زدم
یعنی داریم میبینیم که خشم اینجوری خودش تو بدنتون داره نشون میده و این احساسات و افکار داره میاد سراغتون
راه های اصلی خودآگاهی کودک از خشم:
۱.حرف
۲.بازی
۳.قصه
۴.نقاشی
مامان امیرعلی خان مامان امیرعلی خان ۲ سالگی
سلام
چندروزی پست هام راتحمل کنید
دوباره میرم😅😅

🚩چندروز پیش یکی از بهترین دوستای من اینجاسوالی پرسید که بچه ای بزرگتر،به بچه م اسیب میزد،هلش میداد
کامنتها جالب بود:
[  ] باید دفاع رابهش یاد بدی
[  ] باید بگی توهم بروبزنش
و...
خلاصه که بهانه ی امروز ما برای پرحرفی:

دوره ی کودکی (۷سال اول)،تمرین زندگی دراینده ست

🔆**دفاع از خود**🔆
دیدید بعضیا میگن بچه باید یادبگیره ازخودش دفاع داشته باشه؟؟
به بچه م میگم اگه کسی تو را زد،توهم بزن😃
‼️اینکار خطرناکه!!!‼️
سوق دادن بچه بسمت خطر ،خطرناکه

⚠️درکانون اصلاح تربیت،پرشده ازبچه هایی که شمای مادر بهش یاد دادی اگه دوستت هلت داد،هلش بده⚠️

شما که نمیتونی به بچه ت دفاع شخصی یادبدی که!اینا توهمه...

✅️شما باید به بچه یاد بدی بجای رفتار غریزی،رفتار آگاهانه داشته باشه.کنترل احساسات رایاد بگیرن
✅️شما باید به بچه یادبدی از خطر فرار کنه...
✅️درکودکی شماباید محیط زیست بچه تون بدون ادم امن نباشه،وگرنه آسیبش متمرکز برشمای والده
⁉️موقع برخورد باقلدر،شماچکارمیکنید؟؟؟❓️
بله بله آدم عاقل فاصله میگیره،زنگ میزنه به یه قدرت برتر ،مثلا زنگ نیزنیم به پلیس...
پس به بچه هم میگیم بیا به من بگو،درمدرسه به ناظرمدرسه و..
[راز بقای ما فرار از خطره نه استقبال ازخطر]

برگرفته از صحبتهای استاد نوروزیان
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
یه سوال
وااااقعا فکر میکنید بچه ها ، بزرگ بشن مسؤلیتی در قبال ما دارن؟
دیدتون فقط از جانت پدر مادر باشه ، کاری یه فرزند بودن خودتون و پدر مادرتون ندارم، فقط خود والدتون رو ببینید و بچتون رو

این که شما خواستید بچه بیارید ، و مسلما وظیفتونه ، لطف نیستا ، وظیفست رسیدگی و مراقبت ازش و هرررررکاریم براش بکنید ، همه و همه از روی لطف و علاقست ، معامله نیست ، زوریم نیست
پس اون بچه حقی در قبال ما نداره ، منه مادر خودم آوردمش توی این دنیا ، خودمم باید ازش مراقبت کنم و زندگی کردن بهش یاد بدم ، این وظیفه منه

انتظار ندارم وقتی پیر شدم و بچم اول جوونیشه، تازه بخواد دردسرای منو داشته باشه یا ازم مراقبت دائم کنه ، یا ببرتم تو خونش با همسرش و هزار تا چیز دیگه

پس ، پدر ها و مادر ها
تااااا میتونید برای پیری و کوری خودتون آماده باشید و برنامه داشته باشید و پس انداز کنید ، چرا که قرار نیست یه بازه زیادی از عمر بچتون صرف نگهداری از شما بشه ، شما نگهداری کردید از اون چون بچتون بود ، خودتون خواستید و همش با عشق بوده ، ولی اون احساسش تماما با عذاب وجدان همراهه ، اون عشقی که پدر مادر داره رو مسلما فرزند اون زمان نداره

این طرز فکر منه برای بچه خودم و خودم
مامان هیراد 🩵 مامان هیراد 🩵 ۲ سالگی
مامانا میشه راهنمایی کنید لطفا که کار من درسته یا همسرم؟
مهمون داشیم یه بچه ی یک ساله داشتن
هیراد داشت باهاش بازی میکرد یهو طبق رفتار همیشگیش یکی از اسباب بازی هاشو پرت کرد خرد تو صورت مهمون کوچولومون
تا من پاشم پسرمو بگیرم بغلم که دیگه اینکارو تکرار نکنه همسرم حمله کرد طرف پسرم سرش دادو بیداد کرد که چرا وسیله پرت میکنی
منم بهش گفتم چیزی نگو اون بچس متوجه نیست،وسیله رو از دست پسرم گرفتم و از مهمونمون معذرت خواهی کردم
بعد از رفتن مهمونا همسرم یه دعوا راه انداخت 😐
من نمیدونستم حرص بخورم یا بخندم
به من میگه هیراد بچه ی منم هست تو چرا به من میگی چیزی بهش نگو
چرا داری بچه رو خراب میکنی
چرا هروقت کار اشتباه میکنه نمیزاری من سرش داد بزنم و بفهمونم کارش اشتباهه 😐
هی بهش میگم بچه ی کوچیک نمیفهمه و فلان
بدتر سر من دادو بیداد میکنه
منم گفتم تو آدم گنده ای نمیفهمی چه برسه به بچه ۱۸ ماهه
بدتر قاطی کرد دوباره 😂
سر تربیت هیراد خیلی با همسرم به مشکل میخورم اصلا گوشش بدهکار نیست
دائما با هیراد درگیره و داره سعی میکنه حرفشو به زور به کرسی بنشونه
اصلا متوجه نیست که این بچه کوچیکه
خیلی نگران هیرادم نمیدونم چیکار کنم