من دوران نامزدی و عقد عروسی باهم ۴ساله وارد رابطه شدم
دوران نامزد ۶ماه اول ماشین سواری داشتیم برای ی معامله ای که خیلی سود داشت شوهرم ماشین رو فروخت تا ۶ماه بعد عروسی ماشین گرفتیم که بعدش من حامله شدم تو این دوران ما ی مسافرت تو این سال ها نرفتیم هر وقت میگفتم میگفت ماشین نداریم جایی بریم الان میگم میگه با بچه کجا میشه رفت
خیلی خستم از این که جونیم زود ازدواج کردم زود بچه اومد هیچ لذتی ازش نبردم
البته جونم رو برای بچه هام میدم خیلی دوسشون دارم ولی میگم چرا من هیچ وقت جایی نتونستم برم و نمیرم

ان شاالله عید ک هوا خوب باشه میری سفر

دوقلو داری خیلی سخته؟

خب حتما نباید شهر ب شهر برید یجایی.دور و اطراف هم میشه رفت…حتی ی پارک.روحیت و خراب نکن.از چیزایی ک میتونی بهره ببری ب بهترین شکل استفاده کن.علاقه های کوچیک کوچیکتو انجام بده.منم بخاطر بچه م هیجا نمیرم اما تو خونه از چیزای کوچیک لذت میبرم…این شرایط موندگار نیست.میدونم سخت…کلا شرایط سخت…من از اینکه تو خونه برا خودم قهوه درست کنم لذت میبرم انگار برام شده ی تفریح.دگ چاره ای نیست فعلا.ببین جز مسافرت جی خوشحالت میکنه انجامش بده.من تو خونه ورزش هم می‌کنم ،مربی باشگاه بودم قبلا…ک الان دگ هیچ شده کارام…همش خونه ام.میگذره🌹

ما از وقتی عقد کردیم ۴ سال پیش یعنی

تا الان هیچ مسافرتی با هم نرفتیم اصلا شوهر من یاد نداره موتور و ماشین سوار بشه
وسیله هم حتی یک موتور نداریم .
امسال به زور فرستادمش برای گواهینامه.
تو این چند سال کل تفریح ما حرم امام رضا و پارک نزدیک خونشون بود که اونم هر موقع تو دوران عقد می‌خواستیم بریم باید کل کارها ی خونه ی مادرشوهرم با شام شون رو آماده میکردم بعد می رفتیم که همونم تو دوران عقد کارت پولی همسرم دست مامانشون بود . و هر موقع میخواستیم بریم بیرون اجازه نمی‌داد و سخت گیری می کردند و من همیشه با چشم پر گریه میرفتم یک پارک.

ی بارم سینما رفتیم که خدا رحمتشون کنه زنگ زد به همسرم هرچی به دهنش اومد به بچه اش گفت.
الانم که با اینکه ما اصلا مسافرت نمیریم ولی آبجیم ماشاالله سالی ۲ و ۳ بار مسافرت میره اصلا خیالم نیست.
از زندگیم راضیم . طفلی شوهرم خودش خیلی ناراحته. اما من زیاد قضیه رو بزرگ نمیکنم نمیگم دوست ندارم. اما اونقدرا هم برام‌مهم‌نیست که بخوام اوقاتم و تلخ کنم.
خدابزرگه درست میشه ان شاءالله

منم همینم نه قبلش منوجایی میبرد نه الان من آرزو به دل موندم بگه خانمم بریم یه سفری دوری بزنیم

عزیزم من ی مامان دوقلو هستم
شما احولتتان چه جوری هست کمکی داری یا دست تنهایی
چطور میگذرونی شب چن بار بیدار میشی
یکم برام بگو ؟

عزیزم ما 4ساله عروسی کردیم مسافرت نرفتیم با اینکه ماشینمونم دوتاست و پولم داریم حتی یه شمالم نمیریم

چرا با بچه جایی نمیشه رفت ؟؟ من از وقتی پسرم به دنیا اومده ۴بار رفتم سفر

من اولین و اخرین بار ۸ سال پیش تو نامزدی باهمسرم رفتیم مسافرت و تمام😅یبار دوسال پیش رفتیم تهران خونه خالم اونم دعواشد زود برگشتیم هیچ خوشگذرونی دونفری نداشتیم فقط کار فقط کار ان شاالله از این به بعد سه نفری خوش میگذرونیم شما هم بچه هات یکم بزرگ شه میرین

سنی نداری که ولی من همسن تو بودم هرسال با خانواده میرفتیم الان از وقتی ازدواج کردم یبار رفتیم تهران اونم برای خرید سرویس چوبم بود همون ماهم فهمیدم باردارم. باز خوبه دو قلوان دیگه یبار سختیشو میکشی خدایی من با ی بچه میگم سخته دوتا که جای خود داره

الان که نمیتونی به عقب برگردی
حسرت گذشته هم که فایده ای نداره
ولی میتونی به آینده امیدوار باشی
پیش خودت بگو اگر زوذ ازدواج کردم و زود بچه دارشدم بجاش بچه هام زودتر از آب و گل درمیان مثلا ۵سال دیگه بچه هات ۵ساله شدن دیگه از شیروپوشک گرفتی مستقل شدن بزرگ شدن ولی تو تازه ۲۵سالته😍یه مادر جوون
تا اونموقع صبوری کن
بعدش برو حسابی باهمسرت و بچه هات خوش بگذرون
مسافرت گردش پارک

بزار زمستون تموم بشه عید برین مسافرت عزیزم اتفاقا بیرون رفتن برای بچه ها عالیه ...همسرتو‌ یجوری قانع .حالو هواتون عوض بشه

عزیزم ‌ هنوز سنی نداری ایشالا ۴،۵سال دیگه که بچه هات بزرگ شن راحت هرجا دوست داشتید برید خوش بگذرونید

منم همینم 🥺