من وقتی میرم بیرون انگار ی بدبخت هستم بسکه اذیتم
اخی عزیزم من از روز یازدهم باهاش مهمونی و جشن رفتم دیگه عادت کرده بچم کلا کم خواب و بغلیه هرجا باشیم ولی گریه و اذیت نداره تو بغل باشه سرپا حله
با اون سر و صدایی که تو مراسم بود همش دلشوره و نگرانی ترس از سروصدا را داشتم که پسرم نترسه
چرا عزیزم گریه میکرد ؟
آخه منم امشب رفتم مهمونی انقدر دخترم گریع کرد هلاک شد شام نخورده برگشتم خونه ساکت شد
بعد مادشوهرعن من تو این انفولانزامیگفت بچرو نیاوردی عروسی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.