۲ پاسخ

به به چ عالی

آفتاب از کدوم طرف در اومده دیدیم ی مادرشوهر برا عروسش کادو خریده😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۵ ماهگی
وای از دست این مادرشوهرم امروز رفته بودم بیرون پیاده روی با بچم پسرمو گذاشته بودم توی کالسکه بعدهواخیلی سرد بود پسرمو پوشوندم چون سه ساعت بیرون بودیم بعد خیابون ی جوریه که از مغازه ی پدرشوهرم باید رد شم میبینه منو مادرشوهرمم هرروز غروبا میره پیش پدرشوهرم منم رفتم سلام کردم چون منو دید بعد مادرشوهرم انگاری با من مشکل داره بخدا من اصلا کاری به کارش ندارم هیچوقت نه زنگش میزنم هر یکماه ی بارم میرم خونشون چون حرصم زیاد میده بعد بهم میگه چرا بچه رو انقدر پوشوندن ببین مردمو چجوری بچه هاشونو گذاشتن آخه به تو چه ربطی داره زن بچه ی من سریع سرما میخوره الانم تازه مریضیش خوب شده بعدشم هواخیلی سرد بود تابستونم تا می اومد خونمون میگفت بچه سردش میشه لباس آستین بلند تنش کن دیگه حرصم گرفت امشب جوابشو دادم بالاخره گفتم هرکسی میدونه چجوری لباس تن بچش کنه خیلی پروعه آخه به بچه ی من چیکار داری وقتیم که سرما بخوره هی منو سرزنش میکنه که چرا سرما خورده آخه همش میاد خونمون اه این مادرشوهرم کی سرشونو از ک.ن عروسا در میارن😑
مامان زردآلو مامان زردآلو ۵ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان من پارت نه:
راستی سوند منو بعد بی حسی زدن و من اصلا اصلا هیچی متوجه نشدم خیلی خوب بود بعد از اینکه بخیه زدن دکترم اومد ماساژ رحمی داد من خیلی قبلا بهش گفته بودم از ماساژ رحمی میترسم واسه همین دکتر حسابی ماساژ رحمی رو انجام داد که بعدا لازم نشه انجام بدم باز
منو بردن ریکاوری اونجا اولش خیلی خوب بودم ولی به شدت تشنه بودم یکی دوباری پرستار یه قلوپ کوچولو اب بهم داد و دفعه اخری زد تو گلوم داشتم خفه میشدم نمیتونستم نفس بکشم بعد چند دقیقه ای فاطمه کوچولوی مامانو اوردن و شروع کردن به شیر دادن بهش وای خیلی عجیب بود از وجود خودم داشت غذا میخورد🥹فاطمه رو که بردن لرزای منم شروع شد وای تموم بدنم میلرزید خیلی بد بود جونم به لب رسید من نمیدونستم بعد زایمان اینجور لرزی به جون ادم می افته شاید یکساعتی همینجوری لرزیدم و دو بار دیگه واسه ماساژ رحمی اومدن دفعه اخر خیلی دردم گرفت و تا یک هفته بعدش هر کی میومد سمتم میترسیدم ماساژ رحمی بده واقعا برام کابوس بود بهتر که شدم منو بردن بخش تو راه بخش که تو اسانسور بودم خواهرمو دیدم که داشت میرفت بخش دخترمو ببینه کلی حس خوبی بود دیدنش یادمه همون لحظه یه عکس ازم گرفت الان که نگاه میکنم عین زردچوبه شده بود رنگم و لبام سفید سفید شده بود😅تو بخش اومدن همانا شروع دردام همانا یه سه چهار ساعتی درد داشتم و حالم خوب نبود هرچی هم مسکن میزدن تاثیری نداشت🥲