خانما میشه کمکم کنین من بچم شیر خودمو میخورد ولی شیرم کم بود رفتم دکتر بهش کمکی داد همینکه بهش شیر خشک دادم دیگه سینما خیلی سخت قبول میکرد..من اونروزا افسردگی شدید گرفته بودم در حدی بود بچه گریه میکرد تمام دلو قلبم می‌ریخت استرس میگرفتم گریه میکردم..همون روزا بچم شیر خودمو نمی‌خورد ولی شیر خشک رو خوب میخورد منم که حالم بد بود افسردگی داشت داغونم میکرد سینمو نمی‌گرفت منم عصبانی میشدم که چند مک میزد بعدم ول میکرد یه هفته ور رفتم آخرم نگرفت سینما آخر بچه شیرخشکی شد فقط دوماه خورد به سختی حالا عذاب وجدان وحشتناکی دارم چرا بچم شیر خودمو نخورده شاید بیشتر باهاش ورمیرفتم میخورد ولی حالم بخدا اونروزا خیلی بد 😭😭😭حالا با این عذاب وجدان منه مادر چه کنم

پسر منم دیگه سینمو نمیگیره قبلنا شبا تو خواب میخورد از دیشب دیگه سینمو هم نمیگیره الان سینه ام شیرداره سنگین شده ولی نمیخوره منم فقط دارم خودخوری میکنم و خودزنی میکنم از دستش سردرد گرفتم

عذاب وجدان نداشته باش منم شیر داشتم ولی تا پایان ۴ ماهگی ک شد دیگه نخورد

عزیزم منم مثل تو هستم عذاب وجدان دارم ولی:چ میشه کرد الهی ک سالم باشن و مریض نشن منم بچه هام دوقلو هستن

عذااااب وجدان چیه.سم نمیدی به بچه که شیر خشک خیلیم زحمتش بیشتره بابا.بده بخوره جون بگیره

مگه وزنش چقدر بود که شیرخشک دادی؟

حتمآ مث بعضی مادرا باید میزاشتی از گرسنگی هلاک شه تا سینه بگيره 😐😐بهترین کارو کردی نگران نباش

دقیقا منم شرایط تورو داشتم، بعد کنار اومدم با قضیه ،اخه شیر خشک چیز بدی نیس ک
اینم ی نوع تغذیس ، همینکه نگرانی این نشون میده بهترین مادری 😍

گلم پد سینه گرفته بودی؟

دختر منم سه ماه شیر خودمو خورد بعد دیگه سینه نگرفت شیر خشکی شد منکه خوشحالم ،🤣 شیر خشک دیگه چیه مگه

پسر منم طعم شیر خشک دراومد دهنش سینه منو نگرف

مادر جان خودت اذیت نکن اگه داشتی خب میدادی دیگه نبوده مجبور بودی

ای بابا عذاب وجدان نداره منم دخترم شیر خشک نمیخوره حتی دکتر گفت گرسنه بمونه میخوره اما من دلم نیومد گرسنه بمونه سینه رو میدادم تا شش ماهگی گذروندم بعد دیگه کمکی دادم البته دکتر از پنج ماهگی غذا رو شروع کرد چون وزنش کم بود وشیر خشک نمیخورد منم عذاب وجدان بگیرم شیر خشک نخورده همین که گرسنه نمونه کافیه

خب عزیز من شیر کم داشتی بچه سیر نمیشد تو که مادر بدی نبودی نشد دیگه صلاح بچه ات به این بود شیرخشکی بشه

منم ایجوری بود بودم ولی میزاشتمش گرسنش بشه ک سینم بگیره