ماهم رفتیم خونه پدر شوهر.
ولی کمکی زیاد داشتم بچمه بگیره.
قبل شامم همکاری کرد خوابید بعدشم که بیدار شد بازی کردن خداروشکر اذیتم نکرد اونجا
ولی برگشتیم خونه خودمون از دماغم دراوردش تا خود صبح نق زد و گریه کرد
برای من خوب بود تقریبا زیاد گریه نکرد
من تو بیمارستان با پسرم گذشت . یبدای تلخی بود تب ۴۰ د جه بسری شد . الهی هیچ وقت بچه ها مریض نشن
والا مام دیشب دعوت بودیم ولی خیلی خسته شدم بچه ام همش گریه کرد و من تو اتاق خواب تنها در حال شیر دادنو خوابوندنش طوری که همه خوردنی هام سرد شد و از دهن افتاد ولی خوب اینکه دور هم بودیم خوب بود خوش گذشت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.