یه درد و دل دارم..خانوما شوهر من یسری اخلاقای تند و زود جوشی داره ولی خیلی مهربون و زحمت کشه و با وجود همه مشکلاتش از خانوادش هیچ وقت کمک نگرفته و بااینکه ته تغاریه همیشع دسشونم گرفته..ولی مادرشوهر من یه اخلاق بدی ک داره تو جمع اینا میشینه جو گیر میشه هزار جور ایراد میذاره رو بچه هاش..حالا مثلا دوسشونم داره ها ولی مثلا میگ بچه فلانی رف تو اون کار این پسر من نرف..هیچی نشدو فلان..دیشبم همین حرکتو زد من دیگ رد دادم..گفتم من خوشم نمیاد ب شوهر من همش اینو میگی تو جمع خرابش میکنی مقایسش میکنی و فلان..هرچقد من خوبیاشو میبینم تو برعکس میگی کار دنیا چپه شده بخدا...چون واقعا شوهر من خیلی زحمت کشه و غصه پدرمادرشو بیشتر از بقیه میکشه گناه داره...حالا مادرشوهرم از دیشب رفته تو فاز قیافه برعکس هردفه نه زنگ زده نه هیچی...اعصاب منم به هم ریخته ولی میگم بدرک باید حد نگه داره..مادره ک مادره..هرکسی برا خودش شانی داره..الکی برامون رومخی شده🤦‍♀️

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط