سلام خانما خوبین؟
میگما من چندوقته داییم ببخشید ادا بابامو در میاره نمیدونست که من متوجه میشم بین خودشو شوهرم و شوهرخالم بود بعد چندوقت پیش شوهرم بمن گفت قضیه رو منم از اونموقع که بهم گفت شاید چهار پنج بار دیدم اون حرکت رو میزنه و میخنده
منم امشب خونمون دعوت بودن دوبار این حرکت رو زد رفتم تو خودم که متوجه بشه نشد بار سوم گفتم دایی من واقعا دوست ندارم این کارتو گفت چی؟!!!
گفتم خودت فهمیدی دیگه و هیچی نگفتم جو سنگین شد و شوهرمم رفت تو خودش گفتم چیشد گفت نباید میگفتی تو خونمون مهموون بودن منم گفتم منم تو خونشون مهمون بودم که ادا بابامو در میاورد گفت کارت بد بود و زد زیر گریه گفت من روم نمیشه بخدا نگاش کنم بد گفتی
اخه از اون لحظه هم داییم رفت تو خودشو انگار میخواست بزنه زیر گریه

بعد دیدم داره با شوهرم پچ پچ میکنه رفت پیششون گفتم دایی چندبار این حرکتو زدی هیچی نگفتم حق بده ناراحت بشم خودتم دختر داری میدونی که اونم بود همین کارو میکرد گفت نه من کارم بد بوده بیخیال و رفت

حالا یه حس بدی دارم قابل توصیف نیست چیکار کنم کارم بد بود؟ اخه حرف بدی نزدم بی احترامی هم نکردم ولی عذاب وجدان دارم

۶ پاسخ

واقعا نمیتونم بگم چیز بدی گفتی
شاید با توجه به مدل خانوادگی شما این اتفاق باعث شده که داییتون خیلی ناراحت بشه
ولی در کل حرف شما مودبانه بود

امشب میگذره ولی تاابد هم داییت هم بقیه یادشون میمونه ک جرات نکنن همچین رفتارهایی نسبت ب پدرت داشته باشن
اگر اینکار رو میکردی باید عذاب وجدان میگرفتی ن الان ک حق فرزند بودنت رو ادا کردی
اینایی هم ک میگن مهمون بوده و باید احترامش رو نگه میداشتی
کسی ک احترام پدرم رو نگه نداره هیچ جایی تو خونه من نداره چ برسه ب احترام
میخاد هرررر کی باشه هر کی

بنظر من حقش بوده هر کس باید حد خودشو بدونه

چقدر مرداتون احساساتی ان..
صادقانه بگم کارت بدبوده..
حرف بدی نزدی ولی خونه خودت که مهمونت بودنمیگفتی بهتربود
خودتوناراحت نکن منم امشب ی همچین سوتی ای دادم🙆🏻‍♀️
تلاش کنیم روخودمون بیشترکارکنیم

ن عزیزم‌وقتی چندمین بار بود واقعا نیاز ب تذکر بود شاید قبلتر باید همسرت تذکر میدادد ک تو متوجه شدی و ناراحتی از دستش

بنظرم کار خیلی خوبی کردی گفتی شان بابات داشته جلو همه پایین میاورده دیگه حساب کار دست همشون میاد

سوال های مرتبط

مامان آقاهانی آقاحسام مامان آقاهانی آقاحسام ۳ سالگی
خدا لعنتشون کنه ۶ ماه پیش هردوتا شونو بردم دکتر داروهای دوتاشون ۵۰۰ تومن نشد
حالا امروز همون دکتر آووردم هانی رو همون داروها رو داد
هیچی اومدم حساب کنم شد یک تومن😳
منی که موجودیم ۶۰۰ تومن بود
گفتم وااا اخرین بار ۲۰۰_۳۰۰بیشتر نشد گفت اسپری گرونه خارجیه گفتم کدوم گفت قرمزه
گفتم بزار بعد ازظهر میام میبرم
رفتم تو راه با خودم فکر میکردم دوتا اسپری که دکتر ابی و بنفش گفت چجوری شد قرمز
داداشمو گفتم دور بزن
رفتم گفتم این یه ابیه یه بنفش گفت ما بنفش رو نداریم خارحیشو داریم 😐
حالا دکتر هم گفت از پایین بگیری داروها رو نمیحواد بیاری نشون بدی منم دفعه قبلی همینجا گرفتم
گفتم من الان ندارم یک تومن بدم نسخه رو بده دختره با کلی اکراه و ناز به اون یکی گفت چیکار کنم دیگهواخر تصمیم گرفتن نسخه رو بدن بهم 😐

دکتر یه چیز دیگه نوشته تو قبل اینکه نسخه روببندی باید بمرسی اینو ندارم خارجیشک دارم انقدر
والا اگه داشتم کارت میکشیدم میومدم بیزون اصلا برام سوال نمیشد 🤦🏻‍♀️فکر میکردم دکتر نوشته لابد
نگو داروخونه خارجی میزنه گردن مریض شاید یکی نداشته باشه 🤦🏻‍♀️

اومدم جای دیگه
مامان مهراد💕زندگیم مامان مهراد💕زندگیم ۳ سالگی
مامان سبحان مامان سبحان ۴ سالگی
سلام‌مادرای عزیز🌹
خاهش میکنم هرکی‌میدونه جواب بده نگرانم😔
سه ساعت پیش پسرم از مبل افتاد، روی مبل نشسته بود یهو خودشو انداخت دستش تا شد رفت زیرش،بعد خیلی گریه کرد ولی اروم شد دستش کبود نشد ورمم نکرد قشنگ تکون میداد اما حین تکون دادن یکم نق میزد،زنگ زدم اورژانس گفت اگ کبود اینا نشده طوری نیست، بردم بیمارستان عکس گرف گف انگار انگار استخوان ساق دستش یکم انحنا پیدا کرده من مطمعن نیستم ببر کاشانی ارتوپد، اونجا رفتم‌ارتوپد نبود،بردم ب دکتر عمومی نشون دادم سریع گفت دوتا جای دستش شکسته،فورا ببر گچ کنن😔 من گفتم بابا دستشو تکون میده ورم اینام نکرده،گفت من بهتر میدونم، منم ب شوهرم گفتم اون سرکار بود،گفت نبر گچ کنن ببر خونه
الان خونه بدم با اب گرم ماساژ دادم روغن زدم‌زرده تخم‌مرغ زدم‌ بستم، اما یه کوچولو نق زد.
دلم شور میزنه از یور میترسم از یور نمیخام الکی دست بچمو گچ کنم ی مشکل دیگ خدای نکرده پیش بیاد😔
چیکار کنم توروخدا راهنمایی کنین
مامان رادمان و تودلی مامان رادمان و تودلی ۴ سالگی
درویش هر چی بنالد درویش تر میشد😭 از صب کلی گریه کردم و ناله ک رادمان تنهایی بازی نمیکنه ..... عصری دلم گرفته بود با رادمان رفتیم خونه داییم تو حیاطشون تاب داره از این تاب های آهنی من رو یکی نشسته بودم رادمانم با بچه اا بدو بدو نوه داییم رو اون یکی تاب بود و محکم تاب میخورد یهو نفهمیدم چیشد رادمان پرید جلو تاب. تاب خورد ب گوش و سرش وااای گریه کرررد بغلش کردم دیدم خون میاد دیگ فقطط دیوونه شدم اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم کلیی گریه رادمان رو بغل کردم از اینور ب اونور. همون موقع باباش اومد دنبالمون رفتیم بیمازستان. خونا از گوشش اومده بود لاله گوشش پاره شده بود ولی گفتن نیاز ب بخیه نداره . برا سرش هم ترسیدم گفتم ی عکس بگیریم دکترم بی توجه براش سی تی اسکن نوشت. رفتیم گرفنتیم . ب دکترم بردیم نشون دادیم دکتر جدید اومده بود شیفت اون قبلی تموم شده گفت چرا سی تی اسکن گرفتین؟؟ گفتم برا خاطر جمعی گفت میدونی چقد اشعه بهش وارد شده؟؟؟ گفتم من چ میدونستم دکتر نوشته براش😭😭 گفت نه وقتی هوشیار بوده نیاز ب عکس نبوده
الان باز برا اون عکس نگرانممم
خدایی ادم سگ بشه کمد بشه مادر نشه😔