مامان ساحل مامان ساحل ۹ ماهگی
ما وقتی عقد بودیم ی مغازه داده بودن ب همسرم همسرم اون مغازه داد کرایه یادمه سال۹۷اونجارو۲۰ملیون ماهی۳۰۰تومن داده بودهمه خواهر برادراش صداشون دراومد ک باید۳۰۰باماتقسیم کنی حالا شوهرم بچه اخریه از بچهای اوناهم کوچیک تره
بعد نزدیکا عروسیمون مادر شوهرم یکی دیگه از مغازهارو بهمون داد گفت تجاری مسکونی بکوبید ازنو بسازید کل مغازه چهل متر بود ما گفتیم زیر مغازه بمونه روش ی خونه دوبلکس بسازید هر روز و هرشب این خواهر برادر جلسه داشتم هرکدوم ی نحوی تیکه مینداخت بهم ک پدرمون زندست دنبال ارث و میراثی

یا اون یکی میگفت جهازت و تو همین مغازه بچین بشین زندگیت و کن بابامون زندست فعلا ی چیزیش ک بشه اول همه تو باید بری بیرون ایناهمه ارثیه و تعداد وارثا زیاد و بماند چ حرفای دیگه

اون یکیشون اومد سر ی مغازه چوسکی دست رو من بلند کرد و بزن بزن شد منم گفتم مغازتون طلا بشه نمیخوامش میرم مستاجری دستمو جلوتون دراز نمیکنم و تا ماشینمون فروختیم و ی وامی گرفتیم و سال۱۴۰۰ی خونه رهن کردیم
مامان ایل‌ماه ۶ساله❣️ مامان ایل‌ماه ۶ساله❣️ ۷ ماهگی