مامان گیسو مامان گیسو ۹ ماهگی
َخداینی ادمو بکشه‌قیافه ی لجن اینجور ادمارونبینع بابا توکمدجا نبود ۲تاپیراهن کامواشو گذاشته بودم توکشو دوتادیگش جانبود تاکرده بودم توساک گذاشته بودم زیر وسیلها صب پاشده سرده لباس کامواهامن کو پاشدم نپرسیدم کدومومخوادیادمم نبود کدوم توکمدن کدوم توساک اول تو ساکیارو دراوردم نمیدونم یهو خو گرفتش دراومده میگه زن خونه رو ببینه لباسایی منو کجاگذاشته کم ازمردم لباس کهنه بگیر بزار لباسای من جابشه توکمد منی ک اصن لباس کهنه کسیونمیپوشم مثلا لباسی ک خواهرم خوشش نمیادمیده بهم همین اونم سالی یباراتفاق بیوفته یانه کلا ۱ پیرهن خواهرم داده خودشو میکشه میگه تولباس کهنع مردم ومیپوشی اصن بهم برخورد😔منم از حرصم لباسامو میریزم توکیف برااونواویزون میکنم ببینم دلش خنک میشه مخوام بهش زنگ بزن مرسی ازت واقعا بابت تشکر صبحت ولی مازن زندگی نیستیم شبم ازم شام و فلان نخوایی بروپی زن خوب فقط چیه دوتاکامواهاش تو ساک بودن ازحرص خوابم نبرد ینی خدالعنتشون کنه اینهمه بشور بساب جون بکن اخر سر با ی حرف دلتوبکشنه😔