مامان آریانا♡آریشاه مامان آریانا♡آریشاه ۲ سالگی
مامان آریانا♡آریشاه مامان آریانا♡آریشاه ۲ سالگی
مامان نخودی مامان نخودی ۱۶ ماهگی
امشب بعد ۳ هفته رفتم خونه پدرشوهرم اینا
همه بودن خواهرشوهرام برادرشوهرم اینا
نشسته بودیم تو حال یهو دیدم پسرم کمرشو گرف جیغ زد گریش در نمیومدبرادرشوهرم تودعوای بچه هادخالت کرده پسرمو زد جوری ک حالم خراب شد ک منم زدم توگوش‌بچم از ناراحتی بعدم دیدم جای نگشتاش مونده من پیام دادم شوهرم گفتم بیا دنبال ما بچه ها جنگن ولی نگفتم برادرکونیش پسرمو زده گفت برین خونه مامانت اینا تو همین حین ک پسرم گریه میکرد رو ب پسر عموش داد زد بابات وحشیع جاریم ک دخترخالمه برداشت گف پسرت تربیت نداره
منم زنگ زدم مامانم اومد دنبالم توخونه خدافظی کردم
پدرشوهرم تو حیاط بود گفتم ماداریم میریم پسرم زد زیر گریه گفت من نمیام پدرش نذاشت دست بچمو گرفت گف باشه گفتم ن میرم بچه ها نمیسازن باهم فلانیم زده بچمو
برداشت گف تو بیخود کردی به (اسم شوهرم)گفتی درصورتی ک من اصلا به شوهرم نگفتم ک برادرش زده گفت اگر بخای بین دوتا برادرو خراب کنی دیگه کاری بهتون ندارم ...گفتم ببین اگ شوهر من بچه اونو زده بود همتون دهنی سرش باز میکردین بعد گف هاتو دعوای بچه ها دخالت نکنین گفتم فقط ما دخالت نکنیم ...مادخالت نکنیم فلانی دخالت کنه
ی جاهایی تند رفتم بعد نشستم تو ماشین درو باعصبانیت کوبیدم باز دیدم بد شد پایین شدم از ماشین ب مامانم گفتم من نمیام نمیخام با دلخوری برم نمیخام شماازم ناراحت باشین ...
میدونم الان پشت سر آبادم کردن .....گفتم همش میگین تو بدی ولی نمیبینین کاراتونو
خلاصه نمیدونم باید واکنش نشون میدادم یا ن
ب شوهرمم همه چیو گفتم
حتی سری فیلم ک برادرشوهرم پسرمو گذاشته بود بیرون از خونه درو روش بسته بود حساب کن ازخونه بیرونش کردن ..