مامان آقا لیام مامان آقا لیام ۱ سالگی
خب امروز روز عجیبی بود گل پسر ساعت ۶ با گریه و شاکی از گوش درد بیدارشد و تا ۹ شب دهن مامانش رو سرویس کرد. شوهرمم که معتقد بود بخاطر من بچه چشم خورده یا چاییده از فرصت استفاده میکرد و هی حرفای بیهوده میزد(مفت)
دست دکتر درد نکنه گفت که من کاره ای نیستم و علت چیز دیگس
بهش چرک خشک کن و اینا داده و الانم‌یکم تب داره ضمن اینکه اصلا حال ندارم شب تا صبح مراقبت تبش باشم، دوست دارم برم تو‌بغلم لهش کنم که منو مادر کرده.
شوهرمم که هیچی نخرید دوروز پیشم سالگرد ازدواجمون بود هیچی نخرید
حالا من بهش گفته بودم به جای کادو شهریه دانشگاهمو بی منت بده (همیشه منت میذاره) صلا هم توقع کادو نداشتم اما وقتی دیدم لیام حالش بده و فرصت اشپزی ندارم گفتم بریم بیرون بخوریم اونم گوش درد بچه را بهونه کرد و نبرد منم دیگه امپر چسبوندم پریودم هستم دیگ نشستم یک دل سیر گریه کردم اونم فکر میکرد بخاطر کادوعه
خلاصه امروز روز گندی بود اما در ادامه به نکته خوبش میپردازم و اونم مامان بودنه
اگه هزار دلیل وجود داشته باشه برای اینکه نخوام ادامه بدم لیام میشه اون یک دلیلی که بخاطرش سرپا میمونم. همینکه هرچی میخواد میگه فقط مامان بده فقط مامان بغل کنه مامان بپوشونه و... انگار من تو این دنیای بزرگ دنیای یکی ام
خیلی خوبه😍
خلاصه روزم مبارک
روزتون مبارک مامانا
ایشالله هرکی بچه میخواد سال دیگه روز مادر دستای نینیش تو دستش باشه و تاپیک بنویسه
مامان بمان برایم🤍🌱🤰🏻عطرای من ♥️👼🏻 مامان بمان برایم🤍🌱🤰🏻عطرای من ♥️👼🏻 ۱۷ ماهگی
مامان آقاتیام😊 مامان آقاتیام😊 ۱۵ ماهگی