مامان قندک مامان قندک ۴ سالگی
ایقدر پسر م اذیت کرد زنگ زدم دادشم 🥲🥲🥲
شوهرم عمدا هیچی نمیگه
دیروز بهونه گرفته کاپشن میخوام. باباس جدا بهش پول داد
سه بار بازارچه رفت اوندیم دیگه خسته شدم گفتم خودت ببین اگه خوشت اوند باهم بریم بخریم
اومد گفت 2تا دیدم
رفتم اولی که آقا گفت همین سایز بزرگمه. براش خوب نبود
اقای خدا نشناس دید بچه خوشش اومده. نه شما همین برای بچه خوب دلش میشکنی🙄🙄🙄
گذاشتم زمین گفتم ژیپش بسته نمیشه این میخواد چیمار🙄🙄🙄🙄
رفتیم دومی دید. گفت این دوتا
یکی مث اینایی هست خلافکار ها تو تلویزیون میپوشن😅🤣🤣🤣🤣اونجوری بود
یکی قشنگه وعادی گفتم این خوبه
خودشم گفت باشه
رنگبندی سبز وسیاه و سورمه ای داشته
گفت چه رنگ گفتم هررنگی دوست داری
هی گفت تو بگووو گفتم سبزه بیشتر بهت میاد
خلاصه نیم ساعت سبز و سیاه کرد اخرش سبز برداشت
دیشب هیچی نگفت
صب باباش دید الکی گریه وزاری من این نمیخوام مامان خریده🤥🤥🤥🤥🤥😳😳😳😳😳
هرچی هم دخترم گفت میگه تو الکی میگی
دیگه جلو بتباش دعوا ش مردم
میگه من فقط اون میخوام
گفتم بمیری اون نمیخرم
همین هم مناسب هم قشنگه
باباش رفته بیرون
مغزم
خوزده
هیچ هم بهش نگفت که من بیشتر حرص بده😔😔😔
دیگه زنگ زدم دادشم بیاد، ببین چرا اینجوری میکنه
بخدا دیگه نمیکشم
بچه دزسته تو بلوغ و... باباش هم هیچی
من بدبخت باید بکشم
مامان مامان کوچولو مامان مامان کوچولو ۴ سالگی
مامان لنا و هانا🌱 مامان لنا و هانا🌱 ۴ سالگی